نام پژوهشگر: محمد اکرامی
محمد اکرامی محمدرضا اختصاصی
خشکسالی در هر رژیم آب و هوایی ممکن است اتفاق بیفتد و نشان دهنده انحراف از شرایط متوسط یا عادی می باشد. در دهه های اخیر در بین حوادث طبیعی که جوامع انسانی را تحت تأثیر قرار داده است، فراوانی پدیده خشکسالی از نظر شدت، مدت، وسعت، تلفات جانی، خسارات اقتصادی و اثرات اجتماعی درازمدت بر جامعه، بیشتر از سایر بلایای طبیعی بوده است. این پدیده به تدریج و در یک دوره زمانی نسبتاً طولانی عمل کرده و اثرات آن ممکن است پس از چند سال و با تأخیر بیشتری نسبت به سایر حوادث طبیعی ظاهر گردد. هدف از این تحقیق، بررسی رابطه و تعیین شدت و تأخیر زمانی، بین وقوع خشکسالی اقلیمی و خشکسالی هیدرولوژیکی در دشت یزد- اردکان می باشد. این دشت یکی از مهمترین مراکز جمعیتی ایران مرکزی را تشکیل می دهد و قرار گیری بزرگ ترین شهر های استان یزد در پهنه این دشت، همچنین جای داشتن بزرگ ترین ذخیره آبی استان در آبخوان های این دشت، اهمیت آن را دوچندان کرده است. به منظور بررسی و پایش شدت و مدت خشکسالی اقلیمی از شاخص استاندارد بارش (spi) و جهت بررسی خشکسالی هیدرولوژیکی از شاخص منابع آب زیرزمینی (gri) و شاخص استاندارد جریان رودخانه (ssfi) استفاده گردید. شاخص های مذکور در مقیاس زمانی ماهانه و سالانه محاسبه و رابطه بین این شاخص ها بررسی گردید. نتایج نشان داد که در طی50 سال اخیر، وضعیت خشکسالی اقلیمی نسبت به ترسالی اقلیمی، در محدوده مورد مطالعه، حدود 3/1 برابر بوده است و تکرار خشکسالی اقلیمی در دهه اخیر نسبت به چهار دهه گذشته، 4 برابر شده است. نتایج بررسی تغییرات سطح آب زیرزمینی در 4 دهه اخیر حاکی از روند نزولی آن بوده و متوسط افت سالانه سطح ایستابی، حدود 5/0 متر در سال است. نتایج بررسی رابطه بین شاخص spiو gri ماهانه نشانگر وجود رابطه معنا دار در سطح 1 درصد بین آن ها می باشد و اینکه با افزایش پایه زمانی، ضریب همبستگی نیز افزایش می یابد. نتایج مطالعات نشان داد که بین وقوع خشکسالی اقلیمی و هیدرولوژیکی در مقیاس سالانه تأخیر زمانی وجود دارد و میزان تأخیر زمانی بین خشکسالی های اقلیمی و هیدرولوژیکی در قنوات دشتی و تراز سطح ایستابی سفره، حدود 2 سال و در برخی از قنوات کوهپایه ای حدود 1 سال برآورد شد. همچنین نتایج بررسی رابطه بین خشکسالی اقلیمی و هیدرولوژیکی در رودخانه ها و چشمه های مورد مطالعه، نشان دهنده عدم تأخیر زمانی بین آن ها می باشد.
سهیلا گل شناس محمد اکرامی
چکیده صدا و سیما با توجه به دنیای رقابتی نیاز به تغییر مداوم و استفاده از تجربه ها و آموخته های کارکنان برای بهینه سازی و کارآمدی و طراحی دارد. هدف از پژوهش ارائه راهکارهای برای توانمندکردن کارکنان بر اساس مدیریت دانش در شبکه سه است. این پژوهش از حیث هدف یک پژوهش کاربردی و از حیث عمل پیمایشی است. روش آماری توصیفی و استنباطی است. گردآوری اطلاعات میدانی و کتابخانه ای است. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه محقق ساخته است. جامعه آماری کارکنان شبکه سه سیما(520 نفر) است که توانمندی کارکنان را در خلق و به اشتراک گذاری دانش آن سنجیده و داده ها با استفاده از نرم افزار spss، تجزیه و تحلیل شد. ضریب همگونی آلفای کرونباج در این پژوهش برای متغیر توانمندسازی 8129/0 =? (با مولفه های ساختارپویا، کنترل تصمیمات و تسهیم دانش)و برای متغیر مدیریت دانش 7644/0=? (با مولفه های خلق دانش، کاربرد دانش و انتشار دانش) به دست آمد. یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد که رابطه متغیر توانمندسازی کارکنان به مفهوم کلی و با مولفه های ساختار پویا و کنترل تصمیمات در سطح پایین، ولی متغیر تسهیم دانش در سطح متوسط است. از سوی دیگر رابطه متغیر مدیریت دانش به مفهوم کلی با مولفه های کاربرد دانش در سطح متوسط، ولی خلق دانش در سطح پایین، و انتشار دانش در شبکه سه سیما در سطح مطلوب و بالاست. از متغیرهای توانمندسازی مولفه تسهیم دانش و از متغیرهای مدیریت دانش، انتشار دانش بالاترین رتبه، کنترل تصمیمات از متغیرهای توانمندسازی، و خلق دانش از متغیرهای مدیریت دانش پایین ترین رتبه را دارد. همچنین توانمندسازی با مدیریت دانش در تمام سطوح رابطه مثبت و بالا دارد.