نام پژوهشگر: فاطمه هورمنش

تاثیر فرهنگ سازمانی و مدیرین دانش بر چابکی سازمان در گروه بهمن خودرو
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی 1390
  فاطمه هورمنش   وجه الله قربانی زاده

در این تحقیق به بررسی چگونگی تأثیر فرهنگ سازمانی و مدیریت دانش در دستیابی به چابکی سازمانی پرداخته شده است که برای این منظور، 4 فرضیه اصلی و 8 فرضیه فرعی در نظر گرفته شده اند. فرضیات اصلی به بررسی وجود رابطه معنی دار مابین مدیریت دانش و فرهنگ سازمانی با مقوله چابکی سازمان پرداخته و فرضیات فرعی میزان تأثیر مولفه های شکل دهنده این دو متغیر با چابکی سازمان را تبیین می نمایند. این تحقیق از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش تحقیق توصیفی- پیمایشی است. نتایج محاسباتی در خصوص شرکت تولیدی مورد مطالعه در این پژوهش، تایید می کنند که رابطه معنی دار مابین متغیرهای اصلی تحقیق یعنی مدیریت دانش و فرهنگ سازمانی با چابکی سازمان وجود دارد. بنابراین کلیه فرضیات اصلی تحقیق تأیید می شوند. لکن در ارتباط با مولفه های شکل دهنده این دو متغییر، مشاهده گردید که ضریب مسیر هریک از این مولفه ها بر چابکی سازمان متفاوت بوده به گونه ای که مولفه اجتماعی سازی مدیریت دانش بیشترین تأثیر و درونی سازی مدیریت دانش کم ترین تأثیر را بر چابکی سازمان در شرکت مورد مطالعه داشته اند. نهایتاً بر مبنای نتایج جاصل از محاسبات آماری می توان چنین ادعا نمود که متغیر مدیریت دانش بیش از فرهنگ سازمانی بر چابکی سازمان تأثیرگذار است. به طور کلی پیشنهاد می شود سازمان برای تقویت نقاط ضعف خود در بعد انطباق پذیری به تقویت یادگیری سازمانی، توجه به فرهنگ پاسخ گویی در موقعیت تغییر و برآورده نمودن خواست مشتری همت گمارد، در بعد ترکیب به تقویت سازو کارهای توزیع و نشر دانش نظیر توسعه و تبادل اطلاعات میان پایگاه های اطلاعاتی و بانک های آماری و در بعد درونی سازی حمایت سازمان از ایده ها و نوآوری های کارکنان مورد توجه قرار گیرد.