نام پژوهشگر: مهسا چاوشی
مهسا چاوشی محمد دبیرمقدم
الف- موضوع و طرح مسأله (اهمیت موضوع و هدف): به باور هلیدی(2004)« استعاره دستوری» و «اسم سازی» در پیدایش گفتمان علمی و استدلال پردازی برای نظریه های علمی اهمیت بسیاری دارد. تامسون(2004) نیز معتقد است مفهوم استعاره برای توضیح کارکرد زبان ضروری می نماید. هلیدی «اسم سازی» را که از فرایندهای عمده در خلق استعاره دستوری است اصلی می داند که نهایتاً پایه و اساس تمامی اصطلاحات فنی را تشکیل داده و در خلق زبان فنی نقش دارد. ب- مبانی نظری شامل مرور مختصری از منابع، چارچوب نظری، پرسش ها و فرضیه ها: دستور نقش گرای هلیدی در قالب سه فرانقش عمده به توصیف انطباق بین نقش (معنا) و عبارت پردازی (بیان) می پردازد. امکان بالقوه تنظیم مجدد روابط بین معنا و عبارت پردازی-که ابزار اصلی توسعه راه های بالقوه بیان معنا در زبان است- استعاره دستوری نامیده اند. در این پژوهش نگارنده سعی دارد در چارچوبی که هلیدی و متیسن در کتاب «درآمدی بر دستور نقش گرا» و تامسون در«معرفی دستور نقش گرا» معرفی کرده اند به تحلیل استعاره های دستوری در چکیده مقالات علمی بپردازد. بنابرین در این رساله چهار پرسش عمده زیر مطرح می شود: 1- در چارچوب دستور نقش گرای هلیدی، چه نوع استعاره هایی در گفتمان علمی زبان فارسی بکار می روند؟ 2- بسامد کدامیک از انواع استعاره ها (اندیشگانی و بینافردی) بالاتر است؟ 3- آیا دستور نقش گرای هلیدی می تواند رویکرد مناسبی برای تحلیل استعاره ها در متون علمی فارسی ارائه دهد؟ 4- آیا وجود حدی از اشتراکات استعاری احتمالی میان زبان های انگلیسی و فارسی می تواند نشانه ای از وجود استعاره های همگانی باشد؟ فرضیه های پژوهش عبارتند از:1- در چارچوب دستور نقش گرای هلیدی، انواع استعاره های بینافردی و اندیشگانی در زبان فارسی بکار می روند. 2- بسامد استعاره های اندیشگانی و بینافردی یکسان است. 3- دستور نقش گرای هلیدی می تواند رویکرد مناسبی برای تحلیل استعاره ها در متون علمی فارسی ارائه دهد. 4- اشتراکات استعاری میان زبان های انگلیسی و فارسی می تواند نشانه ای از وجود استعاره های همگانی باشد. پ- روش تحقیق شامل تعریف مفاهیم، روش تحقیق، جامعه مورد تحقیق، نمونه گیری و روش های آن، نحوه اجرا، شیوه گردآوری و تجزیه و تحلیل داده ها: در این رساله نگارنده به کمک ساز و کارهای مطرح در فرانقش های دستور نقشگرای هلیدی، به بررسی کارایی این رویکرد در توصیف استعاره های دستوری یافت شده در پیکره ای متشکل از چکیده های مقالات علمی در زبان فارسی پرداخت و سعی نمود برای هر یک از انواع استعاره های دستوری پیشنهادی هلیدی، شواهدی از زبان فارسی ارائه دهد. داده های تحقیق از30 مقاله علمی در رشته های مختلف بدست آمد که به صورت تصادفی از نشریات علمی – پژوهشی فارسی انتخاب شده بودند. پس از استخراج جملات استعاری یافت شده، نوع استعاره بکار رفته در آن ها طبق طبقه بندی پیشنهادی هلیدی تعیین شده و بسامد آن ها محاسبه شد. ت- یافته های تحقیق و نتیجه گیری: بنا به نتایج بدست آمده از بررسی داده های پیکره فرضیه های (1)، (3) و (4) تأیید شد. اما فرضیه دوم رد شد. بسامد استعاره های اندیشگانی به میزان قابل ملاحظه ای بیشتر از استعاره های بینافردی بود. زیرا در مجموع حدود 382 استعاره اندیشگانی و تنها 7 استعاره بینافردی در پیکره مشاهده شد. فرایند (فعل اسم) با ایجاد 207 استعاره پربسامدترین فرایند استعاره ساز شناخته شد. بسامد بالای فرایند «اسم سازی» در پیکره نشاندهنده اهمیت این فرایند در خلق گفتمان علمی است. یکی از راه های بیان روابط منطقی در بیان سازگار استفاده از اسم سازی و فرایندهاست که از ویژگی های زبان رسمی است. در تحلیل پیکره رساله حاضر، تحقق این روابط در قالب فرایند اسم سازی به کررات مشاهده شد که موید اظهارات تامسون در خصوص مرتبط دانستن این فرایند با زبان رسمی است. ث- پیشنهادات: پیشنهادات زیر از سوی نگارنده مطرح شد: بررسی تأثیر انواع نواخت در پدیدآیی استعاره های بینافردی در زبان فارسی، مقایسه بسامد وقوع استعاره بینافردی در گفتار زنان و مردان، بررسی احتمال وقوع انواع فرآیندها، مشارک ها و یا عناصر پیرامونی در سیاق های مختلف گفتار و نوشتار در چارچوب دستور نقش گرای هلیدی، بررسی رابطه اسم سازی و ساخت اطلاع، بررسی بسامد استعاره های بینافردی و اندیشگانی در گفتار و نوشتار، بررسی تولید و درک استعاره دستوری در گفتار کودکان و مقایسه آن با گفتار بزرگسالان و بررسی جملات استعاری از لحاظ نوع فرایندهای بکار رفته در آنها و مشارک هایشان