نام پژوهشگر: آذین خرم زاده
آذین خرم زاده عبدالمجید آهنگری
بر اساس تجربه تاریخی کشورهای صنعتی و روند چند دهه اخیر کشورهای تازه صنعتی شده و نیز دیدگاه بعضی اقتصاددانان مانند کوزنتس، کلدور و چنری، تغییرات ساختاری در راستای صنعتی شدن کشورها در کنار عوامل سنتی رشد یعنی نیروی کار و سرمایه، از عوامل بالقوه رشد محسوب می شوند. بر این اساس در پژوهش حاضر و در قالب الگوی نو کلاسیکی که در آن نیروی کار و سرمایه به عنوان عوامل اصلی رشد معرفی شده اند، اثرات تغییرات ساختاری دراقتصاد متکی به نفت ایران درزمینه تولید، صادرات و بهره وری بر رشد اقتصادی مورد بررسی قرار گرفته است تا مشخص شود که آیا حرکت صنعتی شدن اقتصاد ایران از طریق افزایش سهم بخش صنعت ومعدن در تولید ناخالص داخلی (gdp)و صادرات کل و همچنین افزایش نسبت بهره وری بخش مذکور به بخش کشاورزی موجب تقویت رشد اقتصادی کشور بوده است یا خیر؟. این پژوهش با استفاده از آمار سری زمانی سال های 1347 الی 1387 و با روش اقتصاد سنجیardl صورت گرفته است. برآورد دو مدل gdpو gdp بدون نفت نشان می دهد که: افزایش سهم بخش صنعت و معدن در gdp، در بلند مدت اثر معنی داری بر رشد اقتصادی ایران نداشته است اما درکوتاه مدت بر gdpو gdp بدون نفت اثر منفی دارد. اگر چه با وقفه یکساله موجب رشد gdp می شود. همچنین، ضرایب متغیر سهم بخش مذکور در صادرات کل، در بلند مدت با سطح اطمینان 90 و درکوتاه مدت 95 درصد با gdp رابطه منفی را نشان می دهند. و بالاخره افزایش نسبت بهره وری بخش صنعت و معدن به بخش کشاورزی در بلند مدت و کوتاه موجب رشد gdp است ولی بر gdp بدون نفت تاثیر معنی داری ندارد. با توجه به نتایج مذکور می توان نتیجه گرفت که از بین سه متغیر ساختاری مورد نظر در این پژوهش، افزایش نسبت بهره وری بخش صنعت و معدن به بخش کشاورزی در کوتاه مدت وبلند مدت اثر مثبتی بر رشد اقتصادی کشور دارد؛ اما تغییرات ساختاری در اقتصاد متکی بر نفت ایران از کانال افزایش سهم بخش صنعت و معدن در gdp و صادرات کل بر خلاف تجربه کشور های صنعتی بر رشد اقتصادی کشور تاثیر منفی داشته است.