نام پژوهشگر: سعیده اکبرزاده تبریک
سعیده اکبرزاده تبریک علیرضا عرفانی
کمیاب بودن فرآورده های انرژی، به عنوان عامل بسیار مهم در فرآیند تولید کالاها و خدمات مختلف، موجب شده است که فعالین اقتصادی توجه ویژه ای به این بخش داشته باشند و این بخش به عنوان یکی از بخش های مهم و زیربنایی اقتصاد از اهمیت بالایی برخوردار باشد. ایران به عنوان یک کشور رو به رشد و برخوردار از منابع انرژی غنی و گسترده و وجود مخازن بزرگ نفتی، معادن عظیم زیر زمینی و ظرفیت های بالقوه انرژی، یکی از مصادیق الگوی رشد با فشار برمنابع طبیعی محسوب می شود، لذا برنامه ریزی برای تولید و مصرف انرژی و تامین انرژی مورد نیاز فعالیت ها و بخش های اقتصادی کشور حائز اهمیت بوده و باید به دقت مورد بررسی قرار گیرد.در این پژوهش با تمرکز بر فعالیتهای تولید فرآورده های انرژی درایران و الگوی داده-ستانده، ضرایب فزاینده کلان با ریشه ها و بردارهای مشخصه محاسبه شده است و سپس به اندازه گیری تغییرات تولید، به عنوان اهداف سیاستی و نیز تغییرات تقاضای نهایی مورد نیاز برای تغییرات تولید محاسبه شده به عنوان سیاستهای مورد نظر و قابل اجرا برای دستیابی به اهداف سیاستی، پرداخته شده است. ضرایب فزاینده کلان با رویکرد ریشه های مشخصه اخیرا توسط سیاسچینی و سوسی(2007) در ادبیات داده-ستانده مطرح شده است. استفاده ازاین روش این امکان را فراهم میکند که علاوه بر تعیین بخشهای تاثیرگذار اقتصادی، مناسب ترین سیاستهای کنترلی تقاضا به منظور دستیابی به بیشترین اثرگذاری بر تولید شناسایی شود. بدین منظور از جدول داده-ستانده سال 1380 بانک مرکزی برای شناسایی مناسب ترین سیاستهای کنترلی تقاضا برای فعالیتهای تولید فرآورده های انرژی ایران با محاسبه ضرایب فزاینده کلان استفاده شده است. طبق نتایج به دست آمده، سیاست (اولین بردار سیاست کنترلی تقاضا از میان 50 بردار سیاست کنترلی تقاضا که با اجرای آن، تولید کل اقتصاد ماکزیمم می شود) به عنوان سیاست مسلط انتخاب شد. اثر سیاست بر تولید کل اقتصاد 523/6 واحد بوده و اثر آن بر روی فعالیت تولید فرآورده های انرژی 746/0 واحد می باشدکه برای ایجاد چنین تغییراتی، تغییر 159/6 واحدی در تقاضای نهایی لازم است و ترکیب دو سیاست 1 و 40 با ضرایب عددی4/0 و 6/0 بیشترین تاثیرگذاری را بر افزایش فعالیتهای تولید فرآورده های انرژی اقتصاد ایران دارد.