نام پژوهشگر: شادی جمالی
شادی جمالی محسن مراثی
تعیّن هر اثر هنری، حاصل تجسّمی ذهنی است که در فرایند نوعی شناخت شکل می گیرد. بدین منظور، تحلیل فرایند شناسایی در این خصوص، می تواند در معرفت به چگونگی تجسّم آثار هنری، در ذهن هنرمندان، سودمند باشد؛ لذا، شاخه ی شناخت شناسی در فلسفه می تواند راهگشایی برای بررسی عملکرد ذهنی هنرمندان باشد؛ در این باب، کانت، معروفترین فیلسوف حوزه ی معرفت شناسی، ساختاری مشخّص برای ذهن تبیین کرده است؛ بطوریکه مسیر را برای علاقمندان به بررسی عملکرد ذهن در حوزه های مختلف، از جمله هنر، باز نموده است. دغدغه ی اصلی این پایان نامه، بررسی عملکرد ذهنی هنرمندانی همچون جورجیو دکیریکو در حوزه ی متافیزیک و نقاشان سوررآلیسم است که بگونه یی، به واسطه ی تأثیرگذاری شان بر یکدیگر،آنها را در ارتباطی تنگاتنگ قرار می دهند. لکن این مسئله مطرح می شود که تا چه حد هنرمندی همچون جورجیو دکیریکو می تواند به هنرمندان سوررآلیسم نزدیک باشد؟ و آیا اصلاً می توان آنها را در زیرمجموعه یک گروه کلّی قرار داد؟ با توجّه به اینکه عنوان این پایان نامه، بررسی ذهنیّت و عینیّت در آثار هنرمندان متافیزیک و سوررآلیسم بر مبنای آراء کانت است؛ لذا برای دست یابی به چگونگی شکل گیری آثار مزبور، نوع عملکرد ذهنی چند تن از هنرمندان این دو نوع سبک هنری ( از سبک متافیزیک جورجیو دکیریکو و از سوررآلیسم سالوادور دالی، رنه ماگریت، خوان میرو و آندره ماسن انتخاب شده اند ) برمبنای آراء کانت، بررسی می شوند و با توجّه به نتایج حاصله مشخّص می گردد نتنها، شیوه تجسم ذهنی آثار متافیزیک و سوررآلیسم با یکدیگر متفاوت است بلکه حتّی در سبک سوررآلیسم نیز دو گروه فیگوراتیو و نشانه یی بطور فاحشی بایکدیگر اختلاف دارند. بدین علّت نمی توان برمبنای یک سری شباهت های ظاهری، این آثار را بر پایه ی یک اصل و مبنا قرار داد.