نام پژوهشگر: مریم کردی
مریم کردی عزت خادمی
در عصر کنونی ماندگاری و پایایی نظام آموزش و پرورش هر جامعه ای به میزان بهره مندی آن از فناوری اطاعات وارتباطات نیز بستگی دارد. ظهور رایانه و اینترنت تاثیر مهمی در نظام های آموزشی سراسر دنیا داشته است. مهم ترین این تاثیرات می توان تغییر نقش دانش آموزان و در پی آن تغییر در راهبردهای یادگیری و یاددهی خلاصه نمود. این پژوهش با بررسی نقش و ویژگی های یادگیرنده (دانش آموز محوری) به عنوان رویکردی نوین در نظام آموزشی، زمینه گذار از آموزش سنتی به مدرن را مورد بررسی قرار داده و خاطر نشان می کند که تنها را ه رسیدن به دانش آموز محوری، استفاده از فناوری های اطلاعاتی و ارتباطی در فرایند های آموزشی است. این پژوهش به هدف بررسی نقش یادگیرنده در عصر فاوا و مقایسه آن با نظام سنتی و ارائه راهکارهای پیشنهادی صورت گرفته است. محقق در این پژوهش از روش توصیفی _ تحلیلی استفاده نموده است. تحقیق حاضر از حیث روش جمع آوری اطلاعات ماهیت کتابخانه ای دارد. یافته ها و نتایج این پژوهش به طور کلی این است که سیستم نظام آموزشی در عصر فناوری یادگیرنده محور است، ونقش یادگیرنده در این عصر تغییراتی با خود به همراه داشته است که کیفیت آموزش وپرورش و سیستم نظام آموزشی را متحول ساخته است. در متن پژوهش به این تغییرات و مزایای آن در عصر فناوری پرداخته و علاوه بر آن با نظام سنتی مقایسه شده است.
مریم کردی علی شیبانی
در این تحقیق یک روش سریع و حساس برای اندازه گیری مقادیر کم کادمیم، سرب و تالیم پس از تشکیل کمپلکس با یک لیگاند شیف باز و پیش تغلیظ روی نانو آلومینا به روش اسپکترومتری مشتقی پیشنهاد شده است. مطالعات طیفی نشان داد که مرتبه ی سوم مشتقی برای اندازه گیری این فلزات مناسب است. پارامترهای موثر بر اندازه گیری از قبیل دما و ph بررسی و بهینه شد.بعد از بهینه کردن شرایط، نمودار درجه بندی برای کادمیم، سرب و تالیم به ترتیب در محدوده ی5/7-5/0، 4 - 5/0 و 5/7-5/0 میکرومولار خطی شد و حد تشخیص این سه فلز به ترتیب03/0، 02/0 و 4 /0 میکرومولارو تکرار پذیری به صورت انحراف استاندارد نسبی 62/0%، 71/0% و 01/0% حاصل شد. هم چنین اثر ph، نوع و غلظت شوینده، سرعت جریان نمونه در جذب این سه فلز توسط ذرات نانوآلومینا بررسی شده است. اندازه گیری سه فلز با روش پیشنهادی در نمونه های برنج، موی انسان و پساب صنعتی انجام شد که نتایج رضایت بخشی حاصل شد .
مریم کردی امیرحسین محمودی
این پژوهش به بررسی رابطه فرهنگ سازمانی وتعهدسازمانی بارضایت شغلی کارکنان فرهنگستان زبان وادب فارسی پرداخته است. فرهنگ سازمانی براساس مدل رابینز با هفت مولفه (خلاقیت وخطرپذیری،توجه به جزئیات ، توجه به نتیجه،توجه به افراد، تشکیل تیم،تحول وثبات یا پایداری)، تعهد سازمانی براساس مدل می یر وآلن با سه مولفه (عاطفی،هنجاری ومستمر)و رضایت شغلی براساس مدل اسمیت، کندال وهالین با پنج مولفه (رضایت ازکار، مافوق ،همکاران ،ترفیع وحقوق) مورد بررسی قرار گرفته است. روش پژوهش توصیفی و از نظر داده کمی و از نظر ماهیت و نوع مطالعه همبستگی است جامعه آماری این مطالعه را کلیه کارکنان تمام وقت فرهنگستان اعم از(هیئت علمی وغیرهیئت علمی)تشکیل دادهاند. حجم نمونه با استفاده از جدول مورگان 144نفر برآورد واز طریق روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب شدند. دادهها از طریق یک پرسشنامه که شامل 14سوال فرهنگ سازمانی ،12سوال تعهدسازمانی و15سوال رضایت شغلی که روایی آن با استفاده از روش آلفای کرونباخ 83/0 فراهم شد.تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از روشهای آماری توصیفی و استنباطی آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون،آزمونt مستقل انجام گرفت. نتایج آماری نشان داد که بین فرهنگ سازمانی بارضایت شغلی کارکنان رابطه مستقیم و معنی دار وجود دارد و بین تعهدسازمانی بارضایت شغلی کارکنان رابطه معنی دار وجود ندارد.همچنین بین دیدگاه کارکنان زن ومرد از لحاظ فرهنگسازمانی،تعهدسازمانی ورضایت شغلی کارکنان تفاوت معنی دار وجود ندارد. کلید واژه: فرهنگ سازمانی،تعهدسازمانی و رضایت شغلی.