نام پژوهشگر: اشکان صانعی
اشکان صانعی همایون سلیمی
تعبیر هنر معاصر به مفهوم هویتی متمایز نسبت به گذشته و به خصوص در تقابل با انگاره ی هنر مدرن اساسا بحثی تازه و معاصر است که ابتدا در اوایل دهه ی 1980 مطرح و سپس به طور فزاینده ای مصطلح شد. در سال های دهه ی 1970 نقاشی از منظر بسیاری از چهره های آوانگارد پدیده ای متعلق به گذشته بود که قادر به تداوم حیات خود در محیط پست مدرنیستی نبود. در نتیجه زمزمه های جانبداری از نقاشی نزد آنان حرکت قهقرایی و ناشی از عدم درک اراده ی تاریخی محسوب می شد. اما در اوایل دهه ی 80 و با گسترش موج نقاشی فیگوراتیو با ضربه قلم موهای بی پروا و رفتار گرا به نظر می رسید رهیافت های جدیدی از این هنر در پس زمینه ی پست مدرنیستی در شرف تکوین است. این گرایش جدید نئواکسپرسیونیستی به بازخوانی حافظه ی تاریخی دور و نزدیک پرداخته و بر مرکب ذهنیت های فردی هنرمند به نقطه ی مشخصی در تاریخ نقب می زند. این رجعت با قرائتی به طور کامل شخصی، نه در پی روایت تاریخ بلکه با هدف اختراع مجدد آن از منظر مقایسه با زمان حال صورت می پذیرد. در واقع موج نئواکسپرسیونیسم معاصر در نوعی دیالوگ انتقادی با یک مقطع مشخص تاریخی ظاهر می شود. در این رساله تلاش می شود به چگونگی و چرایی بازخوانی گذشته در نقاشی معاصر و به طور مشخص آثار دو هنرمند ترانس آوانگارد ایتالیا (کلمنته و پالادینو) پرداخته شود.