نام پژوهشگر: فریبا گراوندی
فریبا گراوندی عبدالله شفیع آبادی
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی و مقایسه ی اثربخشی آموزش روش های مشاوره شغلی به سبک نظریه ی یادگیری اجتماعی و سازگاری شغلی بر خودکارآمدی کارکنان امور مالی سازمان آموزش و پرورش شهر تهران در سال تحصیلی 89-88 است. فرضیه های پژوهش عبارتند از : 1- مشاوره شغلی به سبک یادگیری اجتماعی برافزایش خودکارآمدی کارکنان موثراست. 2- مشاوره شغلی به سبک نظریه سازگاری شغلی برافزایش خودکارآمدی کارکنان موثراست. 3- بین اثربخشی روش های مشاوره شغلی به سبک یادگیری اجتماعی ونظریه سازگاری شغلی برافزایش خودکارآمدی کارکنان تفاوت وجوددارد. 4- بین اثربخشی روش های مشاوره شغلی به سبک یادگیری اجتماعی ونظریه سازگاری شغلی برافزایش خودکارآمدی باتوجه به جنسیت تفاوت وجود دارد. برای اجرای پژوهش بعد از بررسی و مطالعه ی ابزار پژوهش یعنی پرسشنامه ی خودکارآمدی شرر و همکاران بین کارکنان توزیع گردید و بعد از نمره گذاری پرسشنامه ها از بین افرادی که نمره ی خودکارآمدی پایین داشتند 45 نفر به تصادف انتخاب شدند و به تصادف در سه گروه ( دو گروه آزمایش و یک گروه گواه ) قرار گرفتند . برای هر گروه آزمایش به مدت 8 جلسه هر جلسه به مدت 90 دقیق آموزش انجام شد که آموزش برای گروه آزمایش اول مشاوره ی شغلی به سبک نظریه ی یادگیری اجتماعی و برای گروه دوم مشاوره شغلی به سبک نظریه ی سازگاری شغلی بود و پس از پایان آموزش هر سه گروه مجدداً مورد آزمون قرار گرفتند. داده های بدست آمده با کمک نرم افزار spss و تحلیل کوواریانس، تحلیل شدند. یافته ها : تحلیل کوواریانس در مرحله ی پس آزمون در هر دو گروه) p<0.05) تفاوت معنی دار نشان داد .
فریبا گراوندی مجید یاسوری
امروزه گردشگری از آن نظر که اولاً موجبات آشنایی ملل مختلف جهان با دیگر فرهنگ ها، اقوام، سرزمین ها، گویش ها و... را فراهم می نماید و ثانیاً از نظر اقتصادی به عنوان یک منبع تأمین درآمد و ارز محسوب می شود، اهمیت زیادی یافته است. یکی از زمینه های توسعه گردشگری، جاذبه های فرهنگی است که موجب شکل گیری «گردشگری فرهنگی» می شود. از جمله مهم ترین زمینه های شکل گیری گردشگری فرهنگی می توان به اماکن تاریخی، موزه ها، معماری، فرهنگ و آداب و رسوم خاص هر منطقه، نظیر موسیقی محلی، خوراک، پوشاک، صنایع دستی و... اشاره کرد. شهرستان رشت، علاوه بر برخورداری از جاذبه های فراوان اکوتوریستی، با داشتن قدمت تاریخی و فرهنگ غنی خود از «جاذبه های فرهنگی» نیز بی نصیب نمانده است. وجود تعداد زیادی از بقعه ها، بناهای قدیمی و میادین در کنار فرهنگ و آداب و رسوم منحصر به فرد و مراسم خاص این شهرستان، علاوه بر طبیعت گردی موجب شکل گیری «گردشگری فرهنگی» نیز در این شهرستان شده است. این تحقیق به دنبال آن است تا ضمن شناخت زمینه های تاریخی، فرهنگ و آداب و رسوم این شهرستان، همچنین تعیین جایگاه جاذبه های تاریخی و فرهنگی در توسعه گردشگری منطقه و نیز شناسایی و بیان مشکلات و موانع موجود، در ارتباط با بهره گیری از این جاذبه ها، راهکارهای لازم را برای بهره برداری و بهبود توسعه گردشگری این شهرستان ارائه نماید. روش این پژوهش، کتابخانه ای و مطالعه اسناد و مدارک است. به علاوه، به منظور شناخت وضعیت و امکانات موجود در زمینه گردشگری، به خصوص در زمینه تاریخی و فرهنگی، به تکمیل پرسشنامه میدانی از گردشگران به تعداد 400 مورد پرداخته شده است. نتایج اولیه یافته نشان می دهد که درصد بسیار بالایی از گردشگران به علت عدم آشنایی با جاذبه های تاریخی و فرهنگی شهرستان رشت، اغلب اقامتی چند ساعته در این شهر دارند. کمبود امکانات اقامتی، عدم اطلاع رسانی و فقدان تفکر منسجم در تنظیم ساختار گردشگری این شهرستان (طبیعت گردی، گردشگری فرهنگی و فقدان زیرساخت های لازم) از مشکلات گردشگری فرهنگی منطقه به شمار می آید.