نام پژوهشگر: اکرم شریفی محترم
اکرم شریفی محترم اسفندیار امیدبخش
مدیریت اقتصاد سیاسی بین الملل از ابتدا تا کنون دستخوش تغییرات مهمی شده است. تغییر از هژمونی بریتانیا در قبل از جنگ جهانی اول به هژمونی ایالات متحده آمریکا در پس از جنگ جهانی دوم یک دگرگونی اساسی به شمار می آید، اما بدون شک به اعتقاد اکثر صاحب نظران اقتصاد بین الملل مهمترین تحول در این عرصه را می توان پایان مدیریت هژمونیک و ظهور مدیریت جمعی در عرصه اداره اقتصاد جهانی دانست. پس از جنگ جهانی دوم، ایالات متحده آمریکا با بهره گیری از اقتصاد پیشرفته و ثروتمند خود و همچنین صدمات و خسارات شدید قدرت های صنعتی آن زمان، توانست یکه تاز عرصه اقتصاد بین الملل شود. در این زمان آمریکا نظام اقتصادی لیبرال بر مبنای تجارت آزاد را برقرار نموده و از آن به شدت حمایت می کرد. این نظام در برابر نظام کمونیستی حاکم بر بلوک شرق موفقیت خود را در رشد و توسعه اقتصادی نمایان ساخت. بطوری که تفاوت فاحشی بین وضعیت اقتصادی کشورهای غرب و شرق دیده می شد. از اوایل دهه 1970 با وجود تسلط و برتری ایالات متحده در حوزه های نظامی، امنیتی و فرهنگی، جهان شاهد افول تدریجی این کشور در حوزه اقتصاد نسبت به سایر قدرت های بزرگ بود. قدرت های اقتصادی دیگر جهان نظیر ژاپن، آلمان و فرانسه با بازسازی صنایع آسیب دیده توانستند بار دیگر خود را در صحنه اقتصاد بین الملل مطرح نموده و برتری آمریکا را به چالش بکشند. بدین ترتیب این کشورها دیگر حاضر به پذیرش تسلط بی چون و چرای آمریکا نبوده و سهمی در مدیریت اقتصاد جهان را طلب کردند. از این زمان گروه 7 و سپس گروه 8 در عرصه اقتصاد بین الملل مطرح شد. این تغییر مهمترین تحول در عرصه اقتصاد بین الملل بود زیرا تا پیش از آن اقتصاد جهان همواره بر قدرت هژمونیک انگلستان و آمریکا استوار بوده و از آن تبعیت می کرد. مدیریت گروه 8 تا اواخردهه 1990 بر اقتصاد بین الملل حاکم بود و مهمترین تصمیمات اقتصادی و حتی سیاسی جهان توسط این گروه اتخاذ می شد. البته الگوی حاکم همچنان اندیشه های اقتصادی لیبرال و تاکید بر بازار آزاد بود که از سوی نهادهای اقتصادی بین الملل ترویج می شد. در اوایل دهه 1990 و با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی آخرین جبهه رقیب در برابر اقتصاد لیبرال نیز از بین رفت. از این پس کمتر نقطه ای در جهان در برابر نظام بازار آزاد مقاومت می کرد. حتی چین کمونیستی نیز با اتخاذ سیاست های باز اقتصادی توانست به رشد و توسعه معجزه آسای خود دست یابد. با ظهور قدرت های اقتصادی تازه توسعه یافته ای نظیر چین، برزیل، هند و کره جنوبی بار دیگر مدیریت اقتصاد جهان دچار تحول و دگرگونی شد. اعضای گروه 8 در مسایل مهم اقتصادی و مالی بین-المللی دیگر به تنهایی قادر به تصمیم گیری نبودند. از آنجا که اقتصادهای نوظهور سهم بیشتری از تولید و تجارت جهانی را به خود اختصاص داده بودند، ناگزیر باید در روندهای تصمیم گیری نیز دخالت داده می-شدند. بنابراین بار دیگر مدیریت اقتصاد جهانی از گروه 8 به گروه تازه تاسیس 20 تحول یافت. این تحقیق، روند این تحولات مهم و برخی عوامل موثر بر آن را از پایان جنگ جهانی دوم تا سال 2010 مورد بررسی قرار می دهد.