نام پژوهشگر: سیاوش میرزایی
سیاوش میرزایی علی اکبر شایسته نژاد
متکلمین اسلامی در معنا وشرایط معجزه ودلالت آن بر صدق مدّعی دارای اختلاف نظراتی می باشند.این تحقیق به بررسی این اختلافات ازدیدگاه سه متکلم بزرگ جهان اسلام یعنی:قاضی عبدالجبار با گرایش معتزلی وفخر رازی با گرایش اشعری وخواجه با گرایش شیعی پرداخته است. نگارنده به شیوه تحلیلی-توصیفی واستفاده از منابع وآثار مهم این سه متکلم کوشیده است تا درسه فصل مجزا پس ازتعریف لغوی ،به بررسی شرایط معجزه از نظر هریک از این سه متکلم ودر فصل آخر به بررسی شباهت ها وتفاوت های آنها بپردازد. ونتیجه این بررسی این است که: عبدالجبار در تعریف معجزه می گوید؛معجزه،فعل حادث وخارق العاده ای که خداوند برای تایید انبیاء بر ایشان جاری می سازد.و دارای شرایطی از قبیل :1-یا خارج ازقدرت هر موجود محدود باشد یادرحدّ قدرتش.2- پس ازادعای نبوّت باشد.3-مطابق ادّعا باشد.4-مخالف جریانات عادی باشد.5-حقیقتاً یاتقدیرا ازسوی خدا باشد.6-از اموراتی باشد که انجام آن از جهت جنس وصفت سخت ودشوار است. امّا فخر می گوید؛معجزه امر خارق العاده،مقرون به تحدّی با عدم معارضه که دارای قیودی می باشد؛1-قید امر:از جهت این که معجزه عادی وغیر عادی می باشد.2-قیدخارق العاده:جهت متمایز ساختن مدّعی از غیر مدّعی.3-قیدمقرون به تحدّی:برای شناخت کاذب از صادق ومتمایز ساختن معجزه از ارهاص وکرامت آمده. 4-قید عدم معارضه:برای متمایز ساختن معجزه ازسحر وشعبده آمده است. خواجه درتعریف معجزه می گوید:کارهای خارق العاده ای که دیگران از آوردن آن چه درقسمت سلبی وچه درقسمت اثباتی ناتوانند. و دارای شرایطی ازقبیل:1-مردم ازآوردن آن عاجز باشند.2-ازجانب خدا باشد.3-در دوران تکلیف باشد.4-توام با ادّعا باشد.5-خارق العاده باشد. وازطریق این معجزات نبوّت پیامبررا به ثبوت می رساند.
سیاوش میرزایی محمد دوستار
دنیای پیرامون ما در حال پیشرفت سریع و غیر قابل تصور است، و در این دنیای پیشرو ملتها و جوامع هستند که باید سرعت فهم و تعامل خود را با جهان پیرامون کنترل کنند و علم و دانش خود را با دانش روز تطبیق دهند؛مطالعات نشان می دهند که ورود مدیریت دانش به سازمان و رفتار شهروندی سازمانی، به عنوان دو عامل مهم و نو پا می باشد که کم توجهی مدیران به این عوامل ممکن است به ضرر سازمان منجر گردد. هدف از انجام این تحقیق نیز شناسایی ابعاد و رتبه بندی ابعاد تاثیر گذاری رفتار شهروندی سازمانی بر مدیریت دانش در بانک سپه بوده است.فرضیه اهم تحقیق به بررسی رابطه بین بین رفتار شهروندی سازمانی و مدیریت دانش می پردازد و در فرضیات فرعی رابطه بین مدیریت دانش و متغیرهای رفتار شهروندی که شامل 1- نوع دوستی،2- جوانمردی ،3- وجدان کاری ،4- نزاکت ،5- فضیلت مدنی ( آداب اجتماعی) می باشد،مورد بررسی قرار گرفت.روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی است. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه کارکنان بانک سپه در واحد مدیریت منطقه جنوب تهران به تعداد 684 نفر است.که از میان آنان 263نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده از دو طبقه کارکنان صف وستاد، انتخاب شدند.همچنین بعد از گردآوری اطلاعات از طریق پرسشنامه، و بررسی رابطه بین دو متغیر و آزمون فرضیات، از آنجاییکه مقدار سطح معنی داری برای داده های مربوط به همه متغیرها و نیز مقدار بحرانی بدست آمده در سطح 95 درصد، شواهدی برای رد رابطه بین متغیرها وجود نداشت، لذا فرضیه های تحقیق رد نگردید و به این نتیجه رسیدیم بین مدیریت دانش و رفتار شهروندی سازمانی رابطه وجود دارد.