نام پژوهشگر: امیر مظاهری
امیر مظاهری مجتبی لطفی زاد
در این تحقیق یک فضای رنگ جدید با بکارگیری تبدیل خطی ایجاد شده است که در آن تابع هزینه دارای مشخصه های مجذوری و فازی است. در این تکنیک، نمونه های آموزش به گونه ای استفاده می شوند که بتوانند یک فضای رنگ کارآمد را با توجه به تصاویر هدف ایجاد نمایند. روش بهینه سازی مجذوری و همچنین نوع فازی آن به منظور استخراج ماتریس تبدیل خطی، بر روی زیرنمونه تصویر اعمال می گردند. با توجه به اینکه تابع هزینه در برنامه نویسی مجذوری فازی ذاتاً ویژگی فازی دارد، این قابلیت وجود دارد که بتوان تعداد چندی ماتریس تبدیل فضای رنگ جدید بدست آورد و به تقطیع پوست بر اساس آنها پرداخت. روش پیشنهادی شامل دو مرحله است. در گام نخست، یک تابع هزینه مجذوری بر اساس جداسازی پیکسلهای هدف از غیر هدف تشکیل می شود که با در نظر گرفتن یک سری قیود خطی، منجر به حل مسئله برنامه نویسی مجذوری و همچنین نوع فازی آن می گردد. در مرحله دوم، تکنیک بهینه سازی مجذوری با هدف تشخیص نواحی پوست در تصویر هدف استفاده می شود تا تحت شرایطی که تصویر دارای پس زمینه پیچیده است، آشکارسازی قابل قبولی را به دنبال داشته باشد. دستاوردهای حاصل از به کارگیری روش پیشنهادی به همراه تصاویر نمایش دهنده ی چگونگی انجام عملیات تقطیع پوست، در فصل انتهایی گزارش شده اند. نتایج آشکارسازی به طور شهودی بیانگر قدرت تکنیک پیشنهادی در تشخیص پوست می باشد. همچنین نتایج آشکارسازی در حالت قطعی با نوع فازی آن مقایسه شده که رویکرد فازی رویهم رفته منجر به نتایج جامع تر و بهتری شده است.
نرگس صارمی امیر مظاهری
این پژوهش با تأکید بر رویکردی مردم شناختی، برندباوری و تأثیرش بر انگاره های خرید مردم تهران را مورد مطالعه قرار داد. در این راستا میدان مطالعه خود را پاساژ میلاد نور انتخاب کرده است. مشاهدات میدانی اولیه نشان داد که افراد با خرید پوشاک برند اهداف مختلفی را دنبال می کنند، که در ادامه سعی بر آن شد که این اهداف در قالب محورهای پژوهش مورد پرسش قرار گیرد و از طریق مصاحبه نیمه ساخت یافته و مشاهده ساخت مند پاسخ داده شود. در چارچوب نظری از نظریات صاحبنظران اجتماعی مانند زیمل، وبلن و بوردیو بهره گرفته ایم. در مطالعه ی میدانی این پژوهش،100 نفر از بین افراد تهرانی که در پاساژ میلاد نور در حال خرید پوشاک یا تماشای پوشاک بودند، انتخاب گردید. بدین منظور از فنون گوناگونی برای گردآوری داده های موردنیاز استفاده شده است که به طور کلی شامل مطالعه ی اسنادی، مشاهده ساخت یافته و مصاحبه نیمه ساخت یافته است. آنچه در مشاهده نامه به عنوان متغیر در نظر گرفته ایم سن، جنس، خرید یا عدم خرید پوشاک برند، تثپ شخص، سبک زندگی و طبقه اقتصادی - اجتماعی می باشد، که رفتار هریک از افراد مورد مطالعه با در نظر گرفتن این آیتم ها مورد تحلیل و ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که افراد خارج از نوع جنسیت و سن خود از طریق خرید پوشاک برند سعی در بازنمایی هویت هایی مدنظر خود را دارند، که در این راه کاملاً آگاهانه عمل می کنند. همچنین از طریق استفاده از این پوشاک برند سعی در ارائه نوع خاصی از سبک زندگی را دارند که بعضاً بدان تعلق ندارند و تنها در رقابت با دیگران سعی در انتخاب این نوع از سبک زندگی را دارند. اما در نهایت نتایج نشان داد، بین ایده آل های مدنظر افراد در خرید پوشاک برند و ایده آل های جامع به نسبت طبقه اقتصادی – اجتماعی متفاوت می باشد. در این راستا افراد از طبقه پائین سعی در استفاده از الگوهای شبیه سازی برای دست یابی به ایده آل های جامعه را دارند، اما طبقه متوسط سعی در مقابله با ایده آل های جامعه در استفاده از پوشاک برند را دارند، اما در طبقه بالا بین ایده آل های فرد و ایده آل های جامعه تفاوتی وجود ندارد.