نام پژوهشگر: داریوش عبادی الماس
داریوش عبادی الماس قاسم کریم زاده
اسفرزه متعلق به جنس plantago و خانواده plantaginaceae می باشد. این جنس دارای پراکنش جهانی است اما منشا اولیه آن هند و پاکستان می باشد. بذر این گیاه دارای موسیلاژ است که در واقع بخش اقتصادی آن به شمار می رود. موسیلاژ به علت داشتن ویژگی های با ارزش مانند پایدار کنندگی، سوسپانسیون کنندگی در صنایع آرایشی و داروسازی استفاده می شود. مطالعه کاریوتیپی 12 اکوتیپ بومی اسفرزه ایران نشان داد که کلیه اکوتیپ های مورد آزمایش دیپلوئید (8 =x 2 =n 2) می باشند. میانگین طول کلی کروموزوم ها (tl) در اکوتیپ های مورد مطالعه برابر µm 87/2 با دامنه µm 45/2 (e4) و µm 23/3 (e12)بود. همچنین میانگین حجم کروموزوم (tcv) در اکوتیپ های مورد مطالعه برابر ?m3 80/2 با دامنه ?m3 66/2 (e11) و ?m3 01/3 (e7) بود. همه اکوتیپ ها دارای دارای دو جفت ماهواره بر روی کروموزوم های 3 و 4 بودند که اندازه آنها بین µm 36/0 -34/0 متغییر بود. تجزیه واریانس نشان داد در اکوتیپ های مختلف اختلاف معنی داری در 8 پارامتر کروموزومی وجود دارد. شکل کلی کاریوتیپ ها تقریباً متقارن بودند و در کلاس a2 استبینز قرار گرفتند. همچنین فرمول کاریوتیپی همه اکوتیپ ها بر اساس روش لوان و همکاران،st 4m + 4 تعیین شد. نمودار پراکنش شاخص های نامتقارنی a1 و a2، اکوتیپ ها را در4 گروه مشخص نمود. با توجه به شاخص های کاریوتیپی s% و drl% به ترتیب اکوتیپ e4 متقارن ترین و e7 نامتقارن ترین کاریوتیپ را داشتند. طبق روش تجزیه به مولفه های اصلی، تجزیه کلاستر و نمودار پراکنش tl و ci اکوتیپ ها به 3 گروه تقسیم گردیدند. گروه اول شامل 9 اکوتیپe1-e11) به جز اکوتیپ های e4 و (e8، گروه دوم شامل اکوتیپ های e4 و e8و گروه سوم شامل اکوتیپ e12 بودند. آنالیز الگوی نواربندی c بر روی 12 اکوتیپ اسفرزه نشان داد، اختلاف معنی داری از نظر الگوی نواری بین کروموزوم های اکوتیپ ها وجود نداشت. به منظور مطالعه و تشخیص مورفولوژی کروموزومی بر روی کروموزوم های متافازی از نقشه فیزیکی نواحی توالی تکراری dna به عنوان نقاط اختصاصی و همچنین از الگوی نواربندی c استفاده گردید. الگوی نواربندیc تشخیص کروموزوم های همولگ را آسان نمود و هیبریداسیون dna فلوروسنت در محل به وسیله پروب 18s-26s rrna، نواحی سازمان دهنده هستکی nor nucleolus organizer region; را بر کروموزوم های 3 و 4 را مشخص نمود. برای القای تتراپلوئیدی تیمار صفر (به عنوان شاهد) و 25/0 %، 5/0 % ، 1 % کلشی سین بر روی مریستم انتهایی شاخساره گیاهچه های یک هفته ای در سه روز متوالی اعمال شد. نتایج القای تتراپلوئیدی نشان داد تغییرات معنی داری از نظر تعداد کروموزوم ها، طول روزنه، تراکم روزنه، اندازه بذر، طول سنبله، اندازه گرده و طول برگ بین گیاهان دیپلوئید و تتراپلوئید وجود دارد. نتایج نشان داد با افزایش غلظت کلشی سین گیاهچه ها از شکل طبیعی خود خارج می شدند همچنین درصد زنده ماندن گیاهچه ها کاهش می یافت. علت این امر بوجود آمدن سلول هایی با کروموزوم های نابرابر است که اغلب موجب مرگ یا تغییر شکل گیاهچه ها می شود. از برگ های گیاهان تتراپلوئید ماده قهوه ای تیره ای ترشح می شد که این ترشح همراه با تخریب و تجزیه درونی برگ بود. با توجه به نتایج القای تتراپلوئیدی موثرترین غلظت کلشی سین که بیشترین درصد زنده ماندن گیاهان تتراپلوئید را تولید کرد، غلظت 25/0% تعیین گردید.