نام پژوهشگر: مریم شکرانی
مریم شکرانی زهرا رهبرنیا
هنر اجرا که برخی در کشورهای انگلوساکسون آن را هنر زنده می نامند، از هنرهای تجسمی منشعب شده، اما در حالی که به نمایش نزدیک بوده، ماهیتاً بسیار با آن متفاوت است. زنده، واقعی و در لحظه بودن و تأکید بر استفاده از بدن اجراگر به عنوان مصالح هنری از مشخصات اصلی هنر اجرا است، بدین معنا که اجرا در حضور مخاطبان و گاه با مشارکت ایشان به صورت تعاملی اجرا می شود و مرز میان اجراگر و بیننده محو می شود. اجرا در دوران معاصر از یک سو شاخه ای هنری و از سوی دیگر یک دستگاه نظری است که در حیطه ی زبان شناسی، زیبایی شناسی و مطالعات اجتماعی به کار گرفته شده است. ساختار منجر به تحقیق حاضر، از تحقیق و جستجو در پیشینه ی این هنر در غرب و پیگیری ریشه های آن در هنرهای تجسمی و هنرمندان آوانگارد غربی، و نگاهی به نمونه های اجرا شده در دهه ی اخیر(از سال1380تا 1390 هجری شمسی) در ایران به دست آمده است. روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی و تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات، اسنادی و میدانی است. همچنین رویکرد انتخابی محقق، رویکرد پیشنهادی رزلی گلدبرگ است. نتایج به دست آمده حاکی از کارکرد رسانه ای این هنر، قیاس ناپذیر بودن روند این هنر در ایران و غرب، منقطع بودن روند شکل گیری این هنر در ایران نسبت به غرب و در نهایت قابلیت های گوناگون احتمالی هنر اجرا در آینده ی هنر و فرهنگ ایران است.