نام پژوهشگر: محمد عامری تبار
محمد عامری تبار عبدالرحیم حقدادی
قرن بیستم شرایط زندگی پیچیده ای را برای انسان معاصر به وجود آورد و شاعر معاصر را با تجربه های شخصی و جمعی متفاوتی رو به رو کرد. هماهنگی شاعر با مقتضیات زمان و نیازهای روز تأثیرات بنیادیی بر شعر معاصر به جای نهاد. بسیاری از نمادها در طی زمان، کارکرد تصویری و معنی آفرینی خود را از دست می دهند و به دلیل کاربرد فراوان در فرهنگ و ادبیات یک ملت یا در ادبیات جهان به یک مفهوم قراردادی تبدیل می شوند. شاعر خلاق و توانا قادر است خود را از دایره ی معانی مرسوم نمادها خارج کند و برای آن ها، مطابق تجربه ی شعری خود، کارکردهای جدیدی بیافریند و نمادها را دچار دگردیسی معنایی کند. شفیعی کدکنی و أدونیس هنرمندانی هستند که شعرشان سرشار از نماد است. این دو شاعر با احاطه ی کاملی که به میراث ملی و جهانی دارند، از این آبشخور لایتناهی نمادهای بسیاری را برگرفته اند. این پژوهش در حوزه ی نمادشناسی است و در آن شیوه ی کارکردی نمادهای سنتی در سروده های شفیعی کدکنی و أدونیس مورد بررسی قرار گرفته است. در فصل اول دو شاعر مدنظر معرفی شده اند سپس به بررسی نماد و خاستگاه آن در ادبیات غرب و چگونگی پیدایش آن در ادبیات فارسی و عربی، به معرفی شگرد بلاغی نقاب به عنوان یک شگرد نوین در نمادپردازی پرداخته شده است. در ادامه نمادهای مرسومِ مشترک میان شفیعی کدکنی و أدونیس در حوزه ی نمادهای طبیعی و نمادهای شخصیتی و اسطوره ای مشخص و مورد بررسی قرارا گرفته اند. در فصل نقاب نیز چند نمونه از هر شاعر مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته اند. این پژوهش نشان می دهد که شفیعی کدکنی و أدونیس مطابق تجربه های شخصی و جمعی خود، گاه نمادهایی را در معنا و مفهوم مرسوم به کار برده اند و گاه در آن ها دگردیسی معنایی ایجاد کرده اند. اما بسامد این دگردیسی به گونه ای نیست که بتوان آن را از مشخصه های اصلی شعر این دو شاعر دانست.