نام پژوهشگر: آمنه شمسی
آمنه شمسی ذوالفقار رضوانی
لایه های دوتایی هیدروکسیدی(ldhs) ، طبقه ای از نانو ساختار رس های آنیونی هستند.ldh ها، را می توان به عنوان جاذب بکار برد، چون دارای مساحت سطح بالا، ظرفیت تبادل آنیونی بالا و قابلیت تغییر فضای بین لایه ای مطابق با گونه های آنیونی می باشند. در این کار پژوهشی، با موفقیت یون زیرکونیوم را در درون لایه های دوتایی هیدروکسیدی ni-al(co32- ,no3-) گنجانیده و ldhهایni/(al+zr) را با نسبت های مولی 4-1 و al/zr را با نسبت های 3/0: 7/0، 5/0: 5/0 و 7/0: 3/0 به وسیله روش هیدروترمال سنتز کرده ایم. در جهت بهینه سازی فراورده ها، فاکتورهایی از قبیل دما، زمان انجام واکنش و ph مورد مطالعه قرار گرفت. ساختارldh ها توسط روش های شناسایی از قبیل پراش اشعه ایکس، طیف سنجی مادون قرمز، میکروسکوپ الکترونی روبشی، آنالیز icp و آنالیز حرارتی tg مورد بررسی قرار گرفت. در این کار، میزان توانایی (co32- ,no3-)-ldh-ni/al/zr را برای حذف کروم(vi) مورد بررسی قرار داده ایم. غلظت یون کرومات در محلول توسط طیف سنجی uv–vis در طول موج مکزیمم 370 نانومتر تعیین شد. اثرات مقدار جاذب، ph، دما، زمان تماس و غلظت یون کرومات بر جذب کرومات مورد بررسی قرار گرفت. نتایج آزمایشات جذب نشان می دهد که مناسبترین ph، 8 =ph می باشد. برای اثر زمان تماس و غلظت کرومات نتایج نشان می دهد که سرعت جذب در طول 20 دقیقه نخست حتی در غلظت های پایین کرومات، بسیار سریع است(ppm 10 - 5). ولی سرعت جذب با افزایش زمان کاهش می یابد چون که تعداد مکان های خالی قابل دسترس برای جذب کاهش می یابد. داده های تعادلی جذب، با بکارگیری ایزوترم های تعادلی لانگمیر و فراندولیچ مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان دادند که جذب از مدل فراندولیچ پیروی می کند. پارامترهای ترمودینامیکی ازقبیل ?h،?s و?g از داده های تجربی محاسبه شد. نتایج نشان دهنده ?s>0 است. مقدار مثبت?s نشان دهنده تمایل خوب ldh برای جذب آنیون کرومات است. همچنین نتایج نشان دهنده مقدار مثبت ?h و مقدار منفی برای ?g می باشند. که به معنی جذب گرماگیر و خودبخودی است. مدل سنتیکی شبه مرتبه دوم به صورت مدل هو بیان می شود. داده های سنتیکی با مدل شبه مرتبه دوم مطابقت دارد.
آمنه شمسی اسماعیل رمضانپور
را هکارهای تامین مالی یکی از اصلی ترین حوزه های تصمیم گیری مدیران شرکت ها در راستای افزایش ثروت سهامداران به شمار می رود. رشد و ادامه فعالیت شرکت ها نیازمند منابع مالی است که تامین این منابع معمولا با محدودیت همراه است. بنابراین برای تداوم فرآیند جذب منابع، نحوه استفاده از آن باید به گونه ای باشد که موجبات ایجاد سهم مناسبی از ارزش برای تامین کنندگان و استفاده کنندگان را فراهم بیاورد.هدف از تحقیق حاضر بررسی این مطلب است که آیا بازدهی، ریسک کل و ریسک سیستماتیک سهام شرکت ها از روش های تامین مالی اتخاذ شده توسط آن ها، تاثیر می پذیرد یا خیر، و در صورت وجود همبستگی، این ارتباط به چه صورت است.جامعه آماری تحقیق حاضر را شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران تشکیل می دهند که در قلمرو زمانی تحقیق (1389-1383) دارای اطلاعات لازم برای محاسبه متغیرهای تحقیق باشند. شرکت های نمونه گیری شده ، تعداد 55 شرکت برای 7 سال است که 385 مشاهده را شامل می شود. اطلاعات آماری مربوط به متغیرهای انتشار سهام عادی، وام بانکی و سود انباشته به عنوان متغیرهای مستقل، بازده، ریسک کل و ریسک سیستماتیک سهام به عنوان متغیرهای وابسته و همچنین اندازه شرکت ها به عنوان متغیر کنترلی از صورت های مالی حسابرسی شده و مراجعه به سایت های مرتبط گردآوری و توسط نرم افزار excel محاسبه متغیرهای تحقیق انجام گرفته است. از نظر دسته بندی تحقیقات، برمبنای هدف، این تحقیق نوعی پژوهش کاربردی به شمار می رود. همچنین روش شناسی تحقیق از نوع پس رویدادی (با استفاده از اطلاعات گذشته) می باشد. جهت آزمون فرضیه ها، از آزمون تحلیل رگرسیون (egls) و روش داده های تابلویی با استفاده از نرم افزار eviews7 استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که در فرضیه اول، بین وام بانکی و بازده سهام رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد، یعنی با افزایش بدهی بازده افزایش می یابد و برعکس. در فرضیه دوم، بین سود انباشته و ریسک کل ارتباط منفی و معنی دار وجود دارد، یعنی با افزایش سود انباشته ریسک کل کاهش می یابد و برعکس و در فرضیه سوم، بین روش های تامین مالی و ریسک سیستماتیک (بتا) هیچگونه رابطه معنی داری وجود ندارد.