نام پژوهشگر: مهدی یار چیت سازیان یزدی
مهدی یار چیت سازیان یزدی ناصر پهلوان
پس از رحلت پیامبر گرامی اسلام، مسئولیت خطیر زعامت و خلافت مسلمین براساس نص ونصب الهی، بایستی بردوش امیرالمومنین قرارمی گرفت، تا ایشان با امتیازات و اختصاصات موهوبی الهی خویش، عالم ملک را به عالم ملکوت پیوند می زد. اما روند تاریخ، شکل دیگری را به خودش گرفت، به طوری که امام از تصدی مقام خلافت بازداشته شد و از این رو جامعه اسلامی از برکات مادی و معنوی فراوان ایشان محروم و ممنوع گردید. امام در خطبه های متعددی در بیان حقانیت الهی خویش، دادسخن سرداده است و نارضایتی مستمر و مستدام خویشتن را نسبت به دستگاه حاکم به گوش همگان رسانده است. امام در بدو امر، برای استیفای حقوق الهی خویش در مسیر قیام به سیف، گامهای چندی را برمی دارد و دست یاری خود را به سمت مهاجرین و انصار دراز می نماید؛ اما چون با واکنش منفی اکثریت قریب بالاتفاق آنها مواجه می شود، به خاطر مصلحت اسلام و مسلمین، شمشیر جهاد را بر زمین نهاده و جامه صبر را بر تن کرده و کنج عزلت را برمی گزیند؛ ولی مشی منزویانه امام، هیچگاه به معنای رضایت و تأیید ایشان از سیاست های جاری خلفای وقت و دست شستن از حقوق الهی خویش، نبوده است. بدین جهت امام تا آنجا که میسور و مقدور می بود، از مشارکت در صحنه مناسبات سیاسی امتناع می ورزید و از هرگونه عملی که منجر به مشروعیت بخشیدن به حکومت آنها می شد، احتراز می نمود. برای اصحاب تحقیق و تدقیق، جای هیچگونه ابهام و ایهامی در تیرگی زایدالوصف روابط فیمابین آنها نمی باشد؛ به طوری که انبوهی از مستندات شیعی و سنی گواه بر صدق این مدعا می باشد.