نام پژوهشگر: ندا گل رنگی
ندا گل رنگی حمیدرضا افشار
چکیده پرفورمنس به معنی اجرا، طیف گسترده ای از فعالیت ها را به ویژه در عرصه ی هنر، دربر می گیرد. اجرا در رابطه با تئاتر، نوعی فعالیت است که توسط یک فرد یا گروه، به خاطر فرد یا گروهی دیگر صورت می گیرد. این تعریف که نشان دهنده ی تأکید بر تعامل میان اجراگر و مخاطب است، به عنصر غالب در پرفورمنس یعنی مخاطب اشاره می کند که در تقابل با عنصر غالب در تئاتر متعارف یعنی کاراکتر که از طریق بازیگر عینیت می یابد، واقع می شود. اجرا که دارای دو وجه سرگرمی / تئاتر و سودمندی / آیین است، پس از سال های جنگ جهانی دوم و روی آوردن به مثابه ی بخشی از اجتماع به سودمندی گرایش یافت و وجه آیینی اجراها بر وجه سرگرمی آنها غالب شد. زیرا اجراها به جای بازنمایی جامعه به ترمیم و اصلاح آن پرداختند. از این رو، فرایند رشد و تکوین اجرا به صورت کارگاهی به جای فرایند ساخته شدن داستانی دراماتیک، به مخاطبان نشان داده شد و اجراگران به دنبال تعریف اصالت از دست رفته، نقش بازی کردن را کنار گذاشته و به اجراگری خود ارجاع که حقیقت وجودیشان را نشان می داد، پرداختند. به دنبال این تغییر دیدگاه ها، اجرا به عنوان هنری مستقل در دهه ی 1970 و با تأکید بر بدن به مثابه ی کالای غیرتجاری برای آفریدن اثر هنری، به رسمیت شناخته شد. بدن اجراگر، به مثابه ی ابزار بیان مفاهیم، عنصر اصلی پرفورمنس محسوب می شود. اجراگر طی فرایند آیینی سازی از طریق انتقال ایده ی ذهنی به بدن و تبدیل آن ایده توسط ژست و حرکت به شکل، مفاهیم مورد نظرش را خارج از قراردادهای گفتگوی تئاتری به مخاطب منتقل می کند. او در توالی اجرا و به وسیله ی کشف انرژی های جسمانی در طول تمرین های آماده سازی و کارگاه ها و در نتیجه ساختن بدنی آماده و آموزش دیده، به این مهم، یعنی بدنی بیانگر دست می یابد. کلید واژه: اجرا، هنر اجرا، اجراگر، بدن، فرایند آیینی سازی