نام پژوهشگر: زهرا میمندی پاریزی
زهرا میمندی پاریزی شهاب الدین عادل
پرداختن به موقعیت و تعیین موقعیت , اولین قدم در جهتِ پرداختن به ایده ی ناظر, در هر متنی است.موقعیت با ایجاد وضعیتهای مختلف , فضای کلی یا همان اتمسفرکلی اثر را می سازد وحال و هوای درونی آن را از مرحله ای به مرحله ی دیگر تغییر می دهد .که این تغییر در جهت ایجاد موقعیتهای جدید , توسط عناصر رویداد و کنش در متن درک ودریافت می شود وتوسط زبان تجسم می یابد. از این جهت می توان موقعیت رابه دو صورت در متون دراماتیک بررسی کرد :1- موقعیت به منزله ی زمینه و صحنه 2-موقعیت به منزله ی موقعیت و میزان تاثیر و شرکت پذیری آن در کنش و رویداد.در حالت اول موقعیت بیشتر به صورت نشانه هایی در زمان و مکان در زمینه ی متن ظاهر می شود. ودر حالت دوم با کارکرد زبانی موقعیت روبروییم.اینکه چگونه موقعیت ایجاد کنش می کند وزبان چگونه این کنش را در سطح گفتار و کلام در جهت ایجاد موقعیت بسط می دهد.این کنش هم در اعمالِ شخصیتهای درام موجود است و هم در گفتار آنها . اما کنشی که در ایجاد موقعیت تاثیر بیشتری دارد , همان کنش کلامی است و با زبان در ارتباط است که در این حالت موقعیت بیشتر بر مبنای زبانی در درام ظاهر می شود.اینکه چگونه موقعیت ایجاد کنش می کند وزبان چگونه این کنش را در سطح گفتار و کلام در جهت ایجاد موقعیت بسط می دهد . در این تحقیق ضمن بررسی موقعیت از دو جنبه ی بیان شده , بررسی این مفهوم در روایت و الگوهای روایتی مطرح شده در این زمینه نیز صورت گرفت و برای تشریح بیشتر وبهترمطالب ارائه شده ,الگوی روایتی آلژیرداس گریماس از میان الگوهای مطرح شده انتخاب گردید .نمونه موردی که با توجه به این الگو مورد بررسی قرار گرفت, پنج نمایشنامه از غلامحسین ساعدی بود که بررسی ساختار روایتی و تغییر موقعیت در آنها با توجه به پی رفت های مطرح شده از دیدگاه گریماس صورت گرفت.در این آثار ایجاد موقعیت پایه از ویژگی های خاصی بود که به آن اشاره شد.