نام پژوهشگر: علی دوستی ابوخیلی

سیر تحول قدرت عرفی و قدرت قدسی در نظام جمهوری اسلامی ایران
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یزد 1390
  علی دوستی ابوخیلی   محمدعلی توانا

از مقوله های بنیادین در علوم سیاسی و اندیشه سیاسی مفهوم "قدرت " است. مفهوم ‏سازی درباب قدرت برای‏ نخستین‏ بار در غرب و پس از تشکیل جامعه انجام پذیرفت و پرداختی فلسفی، سیاسی و جامعه‏شناختی در این باره صورت گرفت که تطور گسترده‏ای را تاکنون در گفتمان های مختلف کلاسیک، میانه، مدرن و پست ‏مدرن طی نموده است. از زمان افلاطون به بعد قدرت همیشه در کانون توجه اندیشمندان سیاسی قرار داشته است و به ویژه در عصر حاضر، به یکی از مفاهیم عمده تبدیل شده و نقش محوری یافته است. قدرت را چه در معنای عام آن و چه به معنی خاص‏ سیاسی در نظر بگیریم، از دیدگاه‏های مختلفی بدان نگریسته شده، به‏گونه‏ای که تاکنون هیچ مقوله‏ای چون‏ این مفهوم، مورد توجه جدی نبوده است. قدرت در اساس، خود مفهومی جدال‏برانگیز بوده و در همه‏ ی مباحث سیاسی می‏توان جای پای آن را مشاهده نمود. علت چنین امری را می‏بایست در حضور دائمی آن از آغاز پیدایش انسان و تاریخ دانست. به‏عبارت دیگر، قدرت ملموس‏ترین امر عینی و ذهنی است که‏ هیچ گاه از هستی جدا نبوده و حتی سازنده ی آن می‏باشد. همچنین رابطه ‏ای ذاتی و ماهوی میان دال و مدلول قدرت وجود ندارد، بلکه هرنوع‏ رابطه ی متصوری بین این دو قراردادی است و مفهوم قدرت، مصداق و یا مصداق‏های خود را درون گفتمان های گوناگون‏ می‏جوید. گفتمان ها مجموعه احکامی‏اند که در هرعصری جدی گرفته می‏شوند و گفتمان هر عصری تعیین کننده واقعیات جامعه‏ در آن عصر می‏باشد. از این رو، قدرت نیز مجموعه احکام و تعاریفی است که گفتمان هرعصری پیش روی آن می‏گذارد و واقعیات آن را تعیین می‏کند. اگرچه این مفهوم به علت قرار داشتن در بستر گفتمان های گوناگون، جامه‏های متفاوتی بر تن کرده و بر سیما و هیبتی دیگر درآمده است، لیکن همواره در نزد همه ملل و دولت‏ها منزلتی محوری و رفیع داشته و به بیان لاکان ‏ نقش "دال‏ متعالی"، و در دیدگاه لاکلاو نقش "نقطه ثقل و گرهی" را در نظام های معنی‏دار حیات انسانی بازی کرده است. این پژوهش نیز سعی نموده با تکیه بر مفهوم قدرت، سیر تحول آن در سال های پس از انقلاب اسلامی در ایران را مورد بررسی قرار دهد. همان گونه که در مبانی و اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران آمده است، ریشه قدرت این نظام، قدسی می باشد. بدین معنا که شریعت اساس و بنیان شکل گیری قدرت نظام جمهوری اسلامی ایران بوده و هدف نهایی آن نیز رسیدن به سعادت است. بنیان گذاران این نظام نیز معتقدند که استفاده از قدرت عرفی، در کنار قدرت قدسی صرفاً ابزاری برای دستیابی به سعادت است. از این رو، به نظر می رسد بهره از قدرت عرفی در نظام جمهوری اسلامی ایران مجاز می باشد. نظام جمهوری اسلامی بر مبنای دیدگاه امام خمینی (ره) نگاه جدیدی به مقوله قدرت، حکومت، حاکم و برنامه های سیاستی حکومتی انداخته است که در دنیای معاصر با همه آن چه که تاکنون وجود داشته است متفاوت می باشد. این نظام، طرحی نو در نظامات اجتماعی ـ سیاسی به نمایش گذاشته است که در عین بدیع و جدید بودن آن، از ظرافت و حساسیت بالایی برخوردار است. به رغم مطرح شدن مسئله قدرت پس از انقلاب اسلامی و استمرار تحول آن تا به الآن، این تحقیق بنا به دلایلی این موضوع را از ابتدای انقلاب تا سال 1384 پوشش خواهد داد. برخی از دلایل ضرورت این انتخاب از این قرار است: 1- سختی دسترسی به منابع موثق در این دوره، به دلیل آنکه هنوز عمر دولت حاضر به سر نرسیده است؛ 2- افزایش حجم پایان نامه، چرا که پوشش دادن همه ی عمر انقلاب اسلامی، کاری بیش از یک پایان نامه را می طلبد؛ 3- ضرب العجل دانشگاه (کسری نمره)، به خاطر در نظر گرفتن زمانی محدود برای ارائه ی پایان نامه و... . این عوامل و دلایلی مشابه آن باعث گردیده است که پژوهشگر لازم بداند حوزه زمانی تحقیق خود را از سال 1357 تا 1384 در نظر گیرد.