نام پژوهشگر: معصومه مرزبان

بررسی ساختارگرایانه حکایات گلستان سعدی بر اساس الگوی کلود برمون و گرماس
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهرکرد - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1390
  معصومه مرزبان   مسعود فروزنده

این پایان نامه به «بررسی ساختارگرایانه حکایات گلستان بر اساس نظریات دو تن از ساختارگرایان به نام های کلود برمون و گرماس» اختصاص یافته و هدف از انتخاب این موضوع، انطباق این نظریات بر حکایات گلستان است. به این منظور به شیوه کتابخانه ای- اسنادی، آثاری در خصوص ساختارگرایی، نظریات گوناگون این شیوه پژوهشی و ادبیات داستانی مورد مطالعه قرار گرفت. سپس نظریات پژوهشگران مذکور بر حکایات اعمال و بررسی شد. نتایج به دست آمده از این پژوهش، شامل معرفی و شناساندن هرچه بهتر برمون و گرماس و بیان نظریات آنها است و این که می توان به این حکایات به منزله داستان کوتاه نگریست و آنها را بر پایه پژوهش های ساختارگرایانه مورد بررسی قرار داد. پی رنگ، بیان رشته ای از حوادث بر اساس اصل علیت است و پی رفت، یکی از واحدها یا اجزائی است که متن روایی را شکل می دهد. پی رنگ غالب حکایات بررسی شده ساده و متشکل از یک یا دو پی رفت است و معدود حکایاتی که مشتمل بر سه پی رفت یا بیشتر هستند، نیز دارای پی رنگ هایی ساده می باشند. حوادث در این حکایات، ساده، اما در عین حال عمیق و تاثیر گذار هستند و متناسب با اهداف حکایات اخلاقی و تربیتی طراحی شده اند. بیشتر این حکایات فاقد یک یا دو عنصر روایت هستند و در همه آنها گیرنده یا دریافت گر همان قهرمان و فرستنده، در بیشتر موارد، احساس درونی و باطن قهرمان است. برخی از حکایات ناتمام هستند و سعدی نتیجه گیری را بر عهده خوانندگان قرار داده است. بیشتر این حکایات پایان خوشی دارند و در تعدادی از آنها قراردادهایی اجتماعی مطرح می شود که در روند حکایت نقض و سپس بار دیگر برقرار می شوند. بیشتر این قراردادها، اخلاقی و اجتماعی و اهدافی که شخصیت های اصلی دنبال می کنند، در غالب موارد، اخلاقی هستند. در بسیاری از حکایات مورد بررسی، تقابل هایی دوگانه از نوع تناقض، تضاد و یا مخالف وجود دارد و در برخی از آنها دو نیروی خیر و شر در تقابل با یکدیگر قرار می گیرند. در تمامی این حکایات پیمانی میان شخصیت اصلی و اشخاص دیگر بسته می شود و بر مبنای آن، قهرمان و یا ضد قهرمان اقداماتی را در جهت دست یابی به هدف خود انجام می دهند.

بررسی تطبیقی ویژگی های فنی و هنری جنگ افزار های سرد ایران در دوره صفوی و قاجار
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر - دانشکده معماری و هنر 1390
  معصومه مرزبان   صمد سامانیان

ساخت سلاح در ایران و استفاده از آن در جنگ ها سابقه دیرینه ای دارد و کاربرد آن در ایران از قبل از اسلام تا دوره قاجار آشکار است. اما در این میان ، پیشرفت صنعت اسلحه سازی در دوره صفوی بسیار آشکار است و بعد ازاین دوره ساخت جنگ افزارهای سرد نسبت به دوره های قبل کاهش یافته و به هر حال روند ساخت سلاح های سرد تا دوره قاجار ادامه داشته است. ارزش جنگ افزارها به حدی بود که ساخت و رواج سلاح گرم نیز، نتوانست به یکباره از ارزش آن ها بکاهد. آن چه در دوره صفوی درصنعت اسلحه سازی ایران رخ می دهد، نتیجه تغییر و تحولاتی است که طی سالیان دراز برصنعت اسلحه سازی گذشته است و اوج این تحولات در دوره صفوی منجر به ساخت سلاح هایی می شود که امروزه زینت بخش بسیاری از موزه ها است. با توجه به اهمیت سلاح های دوره صفوی و تحولات آن در دوره قاجار، این پژوهش با هدف بررسی و شناخت ویژگی های فنی و هنری جنگ افزارهای سرد ایران در دوره صفوی و قاجار و مقایسه آن ها در سه موزه نظامی تهران، موزه نظامی شیراز و خزانه سلاح بنیاد مستضعفان انقلاب انجام می شود. نتایج حاصل از این بررسی نشان می دهد که سلاح های سرد در دوره صفوی کاملا کاربردی بوده و کیفیت و تزیینات سلاح در راستای کاربردی بودن آن شکل گرفته است. با توجه به رواج سلاح های گرم در دوره قاجار، سلاح های سرد تغییر کاربری داده و تا حدودی جنبه تشریفاتی یافته اند، تغییر فرم و افراط در تزیینات در سلاح های این دوره نشان از کمرنگ شدن نقش آن و تشریفاتی بودن سلاح ها دارد. روش تحقیق توصیفی است. روش گردآوری اطلاعات شامل شیوه کتابخانه ای و میدانی است، و در شیوه میدانی از مصاحبه، بررسی و مشاهده مستقیم اشیا در موزه های مورد مطالعه استفاده شده است.