نام پژوهشگر: رضیه السادات موحد ابطحی
رضیه السادات موحد ابطحی محسن الویری
پژوهش حاضر در چهار فصل به بررسی این موضوع پرداخته است که نقش شیعیان در ساختار حکومت عباسیان از خلافت ناصر تا سقوط بغداد را چگونه می توان تبیین کرد؟ آغاز رهبری خلیفه ناصرلدین الله نقطه عطفی در تاریخ اواخر حکومت عباسیان محسوب می شود چرا که روی کارآمدن وی پس از یک دوران رکود قدرت در خلافت اسلامی صورت گرفت و همراه با اجرا برنامه های اصلاحی در بُعد داخلی وخارجی و احیاء مجدد ساختار حکومت عباسیان بود. ساختار حکومت عباسیان متأثر از الگوی دولت اسلامی اهل سنت و متشکل از نهادهای متعدد و متنوع و پیچیده بود که عباسیان به مدد همین تشکیلات، حکومت وسیع خود را به مدت بیش از پنج قرن اداره می کردند. آنچه در این دوران حائز اهمیت است، راه یافتن شیعیان به عنوان بخشی از کارگزاران حکومتی به ساختار قدرت بود که توانستند در ارکان مختلف حضور پررنگی را داشته باشند و تا زمان سقوط بغداد به دست مغول، این نقش آفرینی ها را ادامه دهند. اهمیت این مطلب از آن روست که تفاوت های فکری و اعتقادی و سیاسی همواره مانع برقراری رابط? تعاملی میان شیعیان و اهل سنت و عباسیان می شد. همکاری و نزدیکی که میان ساختار و کارگزار در این زمان ایجاد شد وابسته به علل و شرایط و زمینه هایی است که در تبیین چرایی این جریان بدان اشاره می شود. این حضور قابل توجه شیعیان در ساختار حکومت عباسیان، شرایط و فضای متفاوتی را برای آنان ایجاد کرد که پیامدهای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی را برای شیعیان به همراه داشت که مهمترین آن ها را به شرح زیر می توان برشمرد: ایجاد روابطی دوستانه با حکومت، روبه رو شدن شیعیان با حادثه سقوط بغداد، چرخش قدرت به سمت تشیع، توجه به بهبود وضع اجتماعی و شعائر مذهبی شیعیان، کاهش درگیری شیعه و سنی، آمیختگی با فتوت و نزدیک شدن به تصوف، گسترش نهادهای آموزشی و تألیفات شیعی و عمومی سازی فرهنگ تشیع. کلیدواژه ها ساختار سیاسی، عباسیان، شیعیان، ناصرلدین الله، ابن علقمی.