نام پژوهشگر: ابراهیم محمدیان

بررسی افزوده های تفسیری در ترجمه های تفسیری جزء 17 و 18 قرآن کریم
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم - دانشکده علوم قرآنی تهران 1390
  ابراهیم محمدیان   کامران ایزدی مبارکه

چکیده با توجه به اینکه اسلام آیینی جهانی است و همه ی مردم جهان با زبان های مختلف باید از تعالیم قرآن بهره مند گردند ، لذا به خاطر ابلاغ پیام الهی به ملل گوناگون، قرآن به زبانهای مختلف ترجمه گردیده است و سبک بیانی قرآن هم به گونه‏ای است که فهم معانی و مفاهیم ژرف آن جز با افزودن عبارت‏های تفسیری مقدور نیست. دلیل این امر وجود آیات مجمل در قرآن کریم است. آیات مجمل آیاتی است که دلالتشان روشن نمی‏باشد و فهم معنای آنها نیازمند تفسیر است. اسباب اجمال را اموری همانند: وجود الفاظ مشترک، حذف برخی واژه‏ها، نامشخص بودن مرجع ضمیر، کاربرد الفاظ غریب، تقدیم و تاخیر، و وجود چند احتمال در معنای آیه می داند. افزون بر این، فهم معنای برخی آیات تنها با دانستن شأن نزول یا فضای نزول آنها میسر است. بی شک افزودن همه این امور به ترجمه قرآن آن را از شکل رایج ترجمه خارج کرده و به تفسیر نزدیک می‏سازد که مترجمان در این زمینه، ناگزیر از گنجاندن افزوده هایی نمایان و یا اشراب شده در متن ترجمه بوده اند، که اغلب با استناد به تفاسیر و یا کتابهای سبب نزول و یا مباحث کلامی و اصولی و ... انجام گردیده است و در این جاست که نیاز به تحلیل و تطبیق عبارات و جملات افزوده در این ترجمه ها و سنجش میزان انطباق آنها با آراء مشهور، احساس گردید. و در این زمینه، ابتدا آیاتی که مترجمان در ترجمه ی این آیات از افزوده هایی استفاده نموده بودند، استخراج می گردد و بعد از آن، صرفاً ترجمه ی مترجمانی از میان هفت ترجمه ی برگزیده، ذکر می گردد که افزوده ی کلیدی و موثر برای فهم بهتر آیه داشته اند و بعد از استخراج این ترجمه ها، مراجعه به نظرات مفسران که بر اساس مفهوم آیه از حیث آیات الاحکامی و یا مباحث ادبی و لغوی و یا مباحث کلامی انتخاب می گردید، انجام می گردد و از طرف نگارنده ی این رساله، نقد و بررسی انجام می گیرد که آیا افزوده ی ذکر شده از طرف مترجم، پشتوانه ی تفسیری دارد و یا خیر؟ و آیا ذکر این افزوده برای فهم آیه ی مورد بحث، لازم بود و یا این که آن، افزوده ای زائد و بدون کارایی است؟ این پژوهش، به بررسی افزوده های هفت ترجمه ی معاصر قرآن به زبان فارسی در ترجمه ی جزء 17 و 18، که از میان ترجمه های دیگر انتخاب شد، یعنی؛ ترجمه های «الهی قمشه ای، خرمشاهی، صفارزاده، فولادوند، گرمارودی، مشکینی و مکارم» پرداخته و نیاز و عدم نیاز و ضرورت و عدم ضرورت این افزوده ها و همچنین منابع و مآخذ مورد استفاده قرار گرفته شده از طرف مترجمان فوق الذکر در ترجمه ی این جزء، توسط نگارنده ی این رساله مورد بررسی قرار گرفته است که مراجعه به آراء مشهور از مفسران شیعه و اهل سنت ، مبنای این -پژوهش بوده و با اظهار نظر و تحلیل نگارنده، در پایان بررسی هر آیه همراه می باشد.