نام پژوهشگر: میرقاسم سیدین زاد
میرقاسم سیدین زاد رضا جلالی
چکیده ایالات متحده آمریکا هم به عنوان یک بازیگر سیستم ساز و هم به عنوان یک قدرت هژمونیک، خواستار نوعی اعمال قدرت در نظام بین الملل است که بر رویکردها و تعاملات استراتژیک سایر بازیگران تاثیرگذار باشد. در این پایان نامه سعی شد، برخلاف دیدگاه های مادی گرایانه، نگاهی معناگرایانه از استراتژی قدرت آمریکا در اروپا و خاورمیانه در دوره اوباما ارائه شود و با استفاده از نگاه سازه انگارانه، رفتار متفاوت آمریکا در این منطقه مورد تجزیه و قرار گیرد. آمریکا و اروپا با داشتن ساختارهای ارزشی و نظام معنایی مشترک بیشترین میزان همکاری و روابط دوستانه را با هم دیگر دارند. در تعاملات استراتژیک آمریکا و اروپا تصوراتی که از خود و دیگری شکل می گیرد بیشتر، نقش دوستی را به ذهن متبادر می کند، و بنا به تعبیر ونتی روابط دوستی و فرهنگ لاکی و کانتی بر این دو حاکم است. این روابط با روی کار آمدن اوباما بیشتر به سمت فرهنگ کانتی گرایش پیدا کرده است. در منطقه خاورمیانه به دلیل تعارض ارزشی و شناختی با ایالات متحده، تصویری که از خود و دیگری ارائه می شود بیشتر نقش دشمنی را در ذهن متبادر می کند. در نتیجه فرهنگ هابزی و لاکی بر روابط آمریکا و خاورمیانه حاکم است. با روی کار آمدن اوباما شاهد تغییر فرهنگ هابزی به سمت فرهنگ کانتی هستیم.