نام پژوهشگر: المیرا محمدوند
المیرا محمدوند علیرضا کوچکی
به منظور پیش بینی احتمال گسترش علف هرز تازه وارد سوروف آبی (echinochloa oryzoides) و مسئله ساز شدن آن در زراعت برنج استان گیلان، ازطریق مقایسه با گونه شایع سوروف (e. crus-galli)، مجموعه ای از مطالعات آزمایشگاهی، گلدانی و مزرعه ای در دانشگاه فردوسی مشهد و موسسه تحقیقات برنج کشور-رشت به اجرا در آمد. نتایج نشان داد که دمای پایه، بهینه و بیشینه جوانه زنی به ترتیب در سوروف 6/9، 31 و 5/45 درجه سانتی گراد و در سوروف آبی 5/10، 4/31 و 6/45 درجه سانتی گراد بود. با وجود مقداری جوانه زنی در تاریکی کامل، افزایش ساعات نوری سبب تقویت جوانه زنی شد. با افزایش درجه حرارت از 25 به 30 درجه سانتی گراد، به ویژه در سوروف، نیاز به نور تاحدی کاهش یافت. سبزشدن و شاخص های رشد گیاهچه (وزن تر شاخساره و ریشه، سطح برگ و ریشه به جز ارتفاع بوته) در اکثر تیمارها، در سوروف آبی بیشتر از سوروف بود. در هر دو گونه بیشترین مقدار متغیرهای مذکور در شرایط خاک اشباع و قرارگیری بذرها در عمق 1/0 سانتی متری خاک، مشاهده شد و با افزایش سطوح این عوامل کاهش یافت. در سوروف آبی زمان رسیدن به ارتفاع نهایی، ظهور آخرین برگ ساقه اصلی، شروع پنجه دهی، ظهور پانیکول، شروع پرشدن و رسیدگی دانه و برداشت، زودتر و عملکرد دانه، شاخص برداشت و وزن صد دانه بیشتر از سوروف بود. در مقابل دوره پرشدن دانه طولانی تر و تعداد نهایی برگ و پنجه، عملکرد بیولوژیک و درصد ریزش دانه کمتر از سوروف بود. زمان اتمام دوره پنجه دهی، ارتفاع، طول برگ پرچم و پانیکولِ ساقه اصلی تفاوت معنی داری بین دو گونه نداشت. در مطالعات مزرعه ای، ارتفاع نهایی، تعداد پنجه، شاخص سطح برگ، حداکثر وزن خشک برگ، عملکرد بیولوژیک، عملکرد دانه، عملکرد نسبی، شاخص غالبیت و نمودار سری های جانشینی بیانگر قابلیت رقابت بالاتر علف هرز نسبت به گیاه زراعی بود. سوروف آبی ارتفاع نهایی، عملکرد بیولوژیک و دوام برگ کمتر، و شاخص برداشت بیشتری نسبت به سوروف داشت و در رقابت با برنج عملکرد دانه، شاخص برداشت، عملکرد نسبی و شاخص غالبیت گیاه زراعی را بیشتر کاهش داد. افزایش سهم هر گونه در نسبت کاشت سبب افزایش عمده متغیرها به جز ارتفاع بوته شد. در مقایسه دو گونه، به جز در نسبت 1علف هرز : 3برنج که تعداد نهایی پنجه و عملکرد دانه مشابه بود؛ در کلیه نسبت ها، علف هرز بر برنج برتری نشان داد. اثرسن گیاهچه علف هرز هنگام نشاکاری، تنها در سال اول معنی دار بود و در سال دوم احتمالاً درنتیجه بالا رفتن زودهنگام درجه حرارت جبران شد. تراکم بذر دو گونه در مزارع مختلف، متفاوت (10 تا 59 بذر در کیلوگرم خاک) و مقدار ذخیره بذر در خاک، پس از برداشت برنج نسبت به زمان نشاکاری کمتر بود. درمجموع به نظر می رسد که گونه تازه وارد پتانسیل گسترش در منطقه را داشته و عواملی نظیر بالارفتن درجه حرارت احتمالاً در اثر تغییر اقلیم و نوسانات ارتفاع غرقاب در نتیجه کمبود آب، همراه با استقرار بهتر به واسطه بذر بزرگ تر و فرار از کنترل درنتیجه تقلید بیشتر از مورفولوژی و فنولوژی برنج، به گسترش بیشتر آن کمک خواهند کرد.