نام پژوهشگر: تیمور جعفرنژاد
تیمور جعفرنژاد نادر فرهپور
چکیده: هدف مطالعه حاضر عبارت است از: 1) بررسی اثر 8 هفته تمرینات پرس سنگ و پرس سینه بر روی مقادیر یک تکرار بیشینه 2) مقایسه فعالیت الکترومایوگرافی منتخبی از عضلات کمربند شانه ای و اندام فوقانی در دو مهارت سنگ گرفتن و پرس سینه 3) بررسی انتقال اثرات تمرینی از یک مهارت به دیگری روش تحقیق: نمونه آماری پژوهش حاضر شامل 30 نفر از دانشجویان غیرورزشکار بودند. هیچ یک از آزمودنی ها سابقه آسیب در اندام فوقانی و یا بیماری های عصبی عضلانی را نداشتند. آزمودنی ها بر اساس مقادیر یک تکرار بیشینه در دو مهارت، در سه گروه 10 نفره همسان قرار گرفتند. میانگین و انحراف استاندارد سن آزمودنی ها در سه گروه کنترل، گروه تجربی پرس سنگ و گروه تجربی پرس سینه به ترتیب برابر 63/1±56/24، 5/1±4/25 و 79/1±1/24 سال بود. برای ثبت فعالیت الکترومایوگرافی، الکترودها بر روی بخش جناغی و ترقوه ای عضله سینه ای بزرگ، عضله دوسربازویی، سه سربازویی، دلتوئید قدامی، دلتوئید میانی، دلتوئید خلفی، تاکننده سطحی انگشتان و باز کننده طویل مچ دستی بر اساس پروتکل اروپایی seniam نصب گردیدند. الکترود ground نیز بر روی زائده آخرمی استخوان کتف قرار داده شد. برای نرمال سازی مقادیر rms عضلات هنگام اجرای دو مهارت،2 تکرار 3 ثانیه ای mvic برای هر عضله به صورت تصادفی اجرا نمودند، هنگام اجرای هر مهارت با استفاده از الکترودهای سطحی و دستگاه 16 کاناله emg مدل ma 300-16 متغیرهای الکترومایوگرافی مورداندازه گیری قرار گرفت. فعالیت emg هنگام انجام دو مهارت پرس سینه و سنگ (طی پیش آزمون و پس آزمون) با وزنه ای معادل 70 درصد یک تکرار بیشینه و طی 6 مرتبه اجرای مهارت توسط دستگاه emg ثبت گردید. پس از مرحله پیش آزمون، آزمودنی های هر گروه برنامه تمرینی خود را به مدت 8 هفته و هفته ای 3 جلسه اجرا کردند: هر دو گروه به شیوه هرمی (افزلیش تدریجی بار و کاهش تعداد تکرار تا رسیدن به قدرت بیشینه در دوره ی آخر) در قالب 5 دوره اجرا نمودند. مقادیر یک تکرار بیشینه در هفته سوم و ششم تمرین مورد اندازه گیری مجدد قرار گرفت و تمرینات هفته های بعدی بر اساس مقادیر جدید یک تکرار بیشینه صورت گرفت. برای تجزیه و تحلیل آماری داده ها از تست آنالیز واریانس با اندازه های تکراری استفاده شد. سطح معنادری در پژوهش حاضر برابر 05/0?p بود. نتایج: مقادیر 1-rm مهارت سنگ نسبت به پرس سینه طی پیش آزمون در هر 3 گروه به صورت معناداری کمتر بود (05/0?p). بعد از 8 هفته تمرین میزان 1-rm طی اجرای مهارت سنگ و پرس سینه در دو گروه تمرینی به صورت معناداری افزایش یافت، در حالی که در گروه کنترل هیچ گونه اختلاف معناداری مشاهده نشد. درصد انتقال (ratio%?) اثرات تمرینی نشان داد که میزان انتقال در گروه پرس سینه نسبت به گروه پرس سنگ بیشتر می باشد هر چند که این اختلاف از لحاظ آماری معنادار نمی-باشد. میزان فعالیت الکترومایوگرافی (rms همسان سازی شده) عضله دوسربازویی و بازکننده طویل مچ دستی طی اجرای مهارت سنگ نسبت به پرس سینه و میزان فعالیت الکتریکی عضله سه سربازویی در حرکت پرس سینه نسبت به مهارت سنگ در هر سه گروه پرس سنگ، گروه پرس سینه و گروه کنترل (طی پیش آزمون) به صورت معناداری بیشتر می باشد (05/0?p)، در حالی که در فعالیت الکترومایوگرافی سایر عضلات، اختلاف معناداری طی اجرای دو مهارت مشاهده نشد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که فعالیت عضلات آگونیست و همچنین برخی از عضلات آنتاگونیست بعد از دوره تمرینی به صورت معناداری هنگام اجرای دو مهارت پرس سینه و سنگ گرفتن کاهش پیدا می کند. مقادیر mpf عضلات طی اجرای دو مهارت پرس سینه و پرس سنگ در هر سه گروه طی پیش آزمون اختلاف معناداری را با یکدیگر نشان ندادند. مقادیر میانه فرکانس عضلات بعد از دوره تمرینی (در دو گروه تجربی) نیز دچار تغییر نشدند. نتایج هیچ گونه اختلاف معناداری در زمانبندی فعالیت عضلات هنگام اجرای دو مهارت طی پیش آزمون نشان نداد هرچند که تفاوت هایی در الگوی زمانبندی عضلات وجود داشت.