نام پژوهشگر: داود قاسم نیا

عشق در غزلیات خواجو
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ایلام 1389
  داود قاسم نیا   علی گراوند

عشق، یکی از اساسی ترین عناصر متون ادبی و عرفانی ادبیات فارسی است که در قرون اولیه، زمینی و مادی است؛ اما در دوره های متأخّر؛ یعنی از قرن ششم به بعد، با گسترش عرفان و ظهور عارف بزرگی چون سنایی، عشق نیز آسمانی و خدایی می شود. از وقتی که عشق با عرفان می آمیزد هر دو به کمال می رسند و همین کمال، باعث می شود تا بیش از پیش، مورد توجه شاعران و عارفان قرار گیرند. خواجو که هم هنر شاعری و هم تمایلات عارفانه دارد، در سراسر اشعارش، مخصوصاً در غزلیات، هر جا که فرصت مناسب پیش آمده، با کوچکترین بهانه از عشق سخن گفته است. موضوع رساله ی حاضر و هدف آن، بررسی عشق در اندیشه ی خواجوست. برای این کار، پس از مطالعه ی دقیق غزلیات خواجو، نظرات گوناگون او در زمینه ی عشق، استخراج؛ سپس عشق مورد نظر حواجو با توجه به سیر کلی آن در ادبیّات و عرفان فارسی، مطالعه و بررسی شده است. نظر خواجو درباره ی عشق، در بسیاری موارد شبیه بزرگان روزگارش است؛ اما نظر خاص و موکّد خواجو در زمینه ی عشق، این است که عشق قابل تفکیک به حقیقی و مجازی نیست؛ بلکه عشق یک حقیقت واحد تشکیک پذیر است. عشق همه اش حقیقت است و عشق مجازی از نظر او درجه ی پایین تری از همان حقیقت واحد است. از نظر خواجو هوس، نقطه ی مقابل عشق است.