نام پژوهشگر: الهه جمشیدی پوربهبهانی نژاد
الهه جمشیدی پوربهبهانی نژاد علیرضا جلیلی فر
مدت زمانیست که اهمیت تفکر انتقادی در آموزش دانشگاهی شناخته شده است. در این راستا، تعداد کتب و مقالاتی که تدریس، یادگیری و ارزیابی سطوح بالای تفکر را تشویق می کنند رو به افزایش است. اما از شواهد چنین برمی آید که بکارگیری مهارتهای استفاده از سطوح بالای تفکر (تجزیه و تحلیل، ارزیابی و خلق) هنوز فراگیر نشده است. این مطالعه به بررسی و تحلیل سطوح شناختی سوالات درک مطلب آزمون های شبیه سازی شده تافل و آیلتس پرداخت تا دو سوال را روشن کنند: (1) چه سطوح شناختی، بالا یا پایین، در سوالات شبیه سازی شده درک مطلب تافل و آیلتس منعکس شده است؟، (2) آیا تفاوت معنی داری بین سطوح شناختی سوالات شبیه سازی شده درک مطلب تافل و آیلتس وجود دارد؟ سوالات بر اساس طبقه بندی آندرسن و همکاران (2001) رده بندی شدند. نتایج بدست آمده نشان دادند که هم در آزمون تافل و هم در آزمون آیلتس تمایل معنی داری به سوی تعیین سطوح شناختی پایین وجود دارد و اگر چه این تمایل به سطوح پایین در مورد تافل بیشتر به نظر می آید، تفاوت معنی داری بین سوالات درک مطلب شبیه سازی شده تافل و آیلتس وجود ندارد. دلایل محتمل که برای تمایل به سطوح پایین تفکر بر تافل و آیلتس وجود دارد از قرار زیر است: محدودیتی که بواسطه نوع سوالات بوجود آمده، استقلال فرهنگی آزمونهای بین المللی، سیاست ناشران، آمادگی دانشگاهها برای پذیرش متقاضیان بیشتر و همچنین تأثیر اهداف دانشگاهها روی اهداف آزمون. سپس به بحث در مورد عواقب استفاده از سوالات با سطح شناختی پایین روی تفکر انتقادی پرداخته شد.