نام پژوهشگر: سید آیت الله میرزایی

گرایش به ناسیونالیسم ایرانی در بین دانشجویان (با تاکید بر خاستگاه قومی آنها)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده علوم اجتماعی 1390
  سید آیت الله میرزایی   طاهره قادری

ناسیونالیسم ایرانی، صرف نظر از بهره گیری اش از گذشته پیشامدرن ایران، پدیده مدرنی است و چنان که این نوشتار نشان می دهد همزاد گریزناپذیر مدرنیته ایرانی و آغازین مراحل آشنایی ایرانیان با دنیای مدرن است. از همین دوره است که زمینه گرایش های سه گانه (باستانی، مذهبی و مدنی) ناسیونالیسم ایرانی فراهم آمد. اولین منازعه میان گرایش های ناسیونالیستی را باید از جریان انقلاب مشروطه بررسی نمود. در گرماگرم انقلاب مشروطه جدال میان نوگرایان مشروطه خواه دارای گرایش های مدنی و سنت گرایان مشروعه خواه دارای گرایش های مذهبی به اوج خود رسید. با این حال تا پایان دوره قاجارها هیچ کدام از گرایش های یاد شده در قالب ایدئولوژی رسمی حکومت قرار نگرفت و اثری از ناسیونالیسم دولتی یافت نمی شود. اما پس از ناکامی گروه های درگیر در انقلاب مشروطه هرج و مرجی به پا شد و از میانه این هرج و مرج گرایش باستانی ایدئولوژی برگزیده روشنفکرانی شد که رفته رفته آن را به طور رسمی به ایدئولوژی دولت ارتقا دادند. چنان که از دوره پهلوی اول می توان ناسیونالیسم دولتی را مشاهده نمود. سیطره ناسیونالیسم باستان گرا به عنوان ناسیونالیسم دولتی از یک سو عرصه را بر ایدئولوژی های مدنی و مذهبی تنگ کرد و از سوی دیگر شکاف های قومی را فعال نمود و ایران را وارد مرحله نوینی از منازعات ناسیونالیستی کرد. شکنندگی ایدئولوژی عصر پهلوی اول را می توان در رخداد های پس از رضاشاه و آشفتگی های آن دوره تا برآمدن ائتلاف شکننده ناسیونالیست های لیبرال و برخی مذهبیون و برآمدن مصدق به عنوان چهره ای ناسیونالیست و اصلاح طلبی دموکرات به عرصه سیاست مشاهده کرد که دوره کوتاهی را در میانه پهلوی اول و دوم رقم زد. اما با سرکوب ناسیونالیسم مدنی عصر مصدق ایدوئولوژی ناسیونالیستی باستانگرایانه افتان و خیزان تا برآمدن انقلاب 1357 ایران ماشین دولت را در اختیار گرفت. با رونمایی گرایش مذهبی اسلام گرایان برپایی امت اسلامی را کانون توجه خود قرار دادند که تا اکنون پیگیر آن هستند. شواهد تاریخی نشان می دهد ایران معاصر عرصه منازعات گسترده میان این گرایش های ناسیونالیستی بوده است که در رقابت با یکدیگر بر سر کسب قدرت سیاسی و به چنگ آوردن ماشین دولت در ستیز مداوم بوده اند. در این پژوهش بر آن شدیم اثر این گرایش های ناسیونالیستی را در ذهن دانشجویان ایرانی دریابیم و باورهای آنان را بر پایه تجربه اندیشورزان ایرانی و پیشینه تاریخی و چارچوب مفهومی پژوهش بکاوییم. یافته های این پژوهش نشان می دهد نخست ما با گرایش های متنوعی به ابعاد چهارگانه ناسیونالیسم و قوم گرایی در میان دانشجویان اقوام ایرانی رو به رو هستیم. بر مبنای این مشاهده ما با گرایش ناسیونالیستی یگانه ای در میان دانشجویان مواجه نیستیم. این یافته یک بار دیگر و به صورت تجربی دیدگاه اسمیت، گیلبرت و هاچینسون مبنی بر تنوع گرایش های ناسیونالیستی را تایید می کند. یافته های این پژوهش از یک سو نشانگر گرایش بسیار قوی دانشجویان اقوام ایرانی به بعد مدنی ناسیونالیسم نسبت به سایر گرایش ها است و از سوی دیگر نشان می دهد هیچکدام از متغیرهای زمینه ای، حتی قومیت به عنوان یکی از متغیرهای اصلی این پژوهش، و دو متغیر مستقل قوم گرایی و احساس محرومیت با این گرایش رابطه ای ندارند. این بدان معنا است که گرایش بسیار شدید دانشجویان به بعد مدنی ناسیونالیسم ورای متغیرهای مستقل و زمینه ای (قومیت، مذهب و مانند آن) قرار دارد. بنابراین عام ترین گرایش ناسیونالیستی دانشجویان اقوام ایرانی گرایش مدنی است. این یافته نه تنها در کل نمونه مورد پژوهش قویا مشاهده شده است بلکه در میان دانشجویان هر شش قوم ایرانی نیز مشاهده شده است. یافته های این پژوهش نشان می دهد گرایش های دیگر ناسیونالیسم ایرانی (باستانی، مذهبی و دولتی) و قوم گرایی در ارتباط با متغیرهای زمینه ای (قومیت، مذهب و مانند آن) بازنماینده اختلاف هستند. هر چند در میان دانشجویان اقوام شش گانه (بلوچ، ترک، فارس، کرد، عرب و لر) هم بر سر نوع گرایش و هم بر سر میزان گرایش شدت و ضعف وجود دارد. متغیر احساس تبعیض نیز با هر کدام از این گرایش ها رابطه های ضعیفی را با جهت های مختلف نشان می دهد. یافته دیگر این پژوهش نشان می دهد میان دو گرایش ناسیونالیستی مذهبی و دولتی همپوشانی بالایی وجود دارد و از طرفی آزمون تحلیل عامل نشان می دهد که این دو گرایش زیر یک عامل قرار می گیرند. بنابراین می توان نتیجه گرفت که گرایش های ناسیونالیستی رایج در میان دانشجویان ایرانی باستانی، مدنی و مذهبی هستند. این بدان معنی است که برای دانشجویان مورد پژوهش گرایش دولتی همان گرایش مذهبی است و بالعکس.