نام پژوهشگر: بهناز قاضی مرادی
بهناز قاضی مرادی کامران افشار مهاجر
در دیدگاه لاکلا و موفه امور اجتماعی به مثابه ساخت های گفتمانی قابل فهم اند اما ساخت هایی که پایدار و ازلی نسیتند و همواره معناهای بالقوه دیگری وجود دارند که ممکن است ساختار گفتمان را به چالش کشیده، یا آن را دستخوش تحول کنند. آنها با ابداع مفاهیمی چون"مفصلبندی" "دال مرکزی"،"دال شناور" "عنصر"، "بعد"، "زنجیره های هم ارزی"و "زنجیره های تفاوت" نشان دادند که چگونه درون هر گفتمان مجموعه ای از نشانه ها به صورت شبکه ای گرد می آید و معنایشان در آنجا به طور نسبی تثبیت شده و بدین تریب نظام معنایی واحدی خلق می گردد. در پایان نامه ی پیش رو بر اساس نظریه گفتمان در آراء لاکلا و موفه، تاثیر گفتمان مشروطیت بر سنت تصویری عصر قاجار در سه دوره ی تاریخ ایران مورد مطالعه قرار گرفته است .دوره ی اول سلطنت ناصرالدین شاه (1313-1264 ه.ق )، دوره دوم سلطنت مظفرالدین شاه(1324-1313 ه.ق)، و دوره ی سوم سلطنت محمد علی شاه و احمد شاه(1344-1324 ه.ق) .در دوره ی اول شکل گیری گفتمان پیشا مشروطیت با مفصلبندی قانون و دال هایی چون "عدالت" "آزادی" و "اصلاحات" قابل مشاهده است تاثیر این گفتمان بر سنت تصویری در این عصر را می توان اینگونه خلاصه کرد: گفتمان پیشا مشروطیت دسترسی به شاه را آسان تر کرد و بدین ترتیب پیکر شاه در تصاویر هم واقعی و ملموس شد . دوم اینکه توده ی مردم به تدریج در این گفتمان به رسمیت شناخته شدند بنابراین فردیت از شخص شاه به طور تدریجی به اقشار پایین تر رسوخ پیدا کرد و تصاویری از مردم عادی روی پرده های نقاشی و یا صفحات عکاسی پدیدار گشت در دوره مظفرالدین شاه با انسداد معنایی در گفتمان سلطنت،مشروطیت هژمونیک شد.هژمونیک شدن این گفتمان سبب شد که پیکر شاه به تدریج از مرکزیت تصویری خارج گردد در عصر محمد علی شاه و استقرار گفتمان پسا مشروطیت تخاصم گفتمانی اوج گرفت با شدت یافتن تخاصم گفتمانی نشانه هایی از خشونت در تصاویر این عصر بروز یافت.