نام پژوهشگر: کبیره کشوری
کبیره کشوری رامین محرمی
این تحقیق از نوع کتابخانه ای و تحلیل محتواست که در آن، شیوه ی داستان پردازی عطّار و مولوی، از نظر فرم و محتوا، بررسی، مقایسه و تحلیل شده است. عطّار و مولوی برای طرح مفاهیم عرفانی از قالب داستان استفاده کرده اند. مولوی بیست و پنج مورد از داستان های مثنوی را از مثنوی های عطّار اخذ کرده است. فرم و محتوای این داستان ها دارای تفاوت ها و شباهت هایی است. تعدادی از شخصیّت های داستان های مشترک، یکسان و تعدادی دیگر متفاوت است. هر دو شاعر از شیوه ی مختلف شخصیّت پردازی استفاده کرده اند، امّا شخصیّت های پویای مولوی نسبت به عطّار بیشتر است. عنصر گفت-وگو در داستان های مولوی پر کاربردتر از داستان های عطّار است. زاویه دید تمام داستان ها سوم شخص و از نوع دانای کلّ و نمایشی است. زمان و مکان بیشتر داستان ها مبهم یا عام و کلّی است. صحنه پردازی ها نیز عمدتاً کلّی و بدون توجه به جزئیّات است. پیرنگ داستان های عطّار ضعیف و ابتدایی و پیرنگ داستان های مولوی منسجم ، پیچیده و کامل است و رابطه ی علیّت در حوادث آن ها رعایت شده است. علاوه بر این، داستان های مولوی از نظر تعداد گره ، ایجاد تعلیق و کشمکش نسبت به داستان های عطّار برتری دارد. این تفاوت ها در فرم، باعث جذابیّت، طولانی شدن و شباهت داستان-های مولوی به داستان های امروزی شده است. در بخش محتوا نیز پیام و نوع پیام رسانی برخی از داستان ها یکسان و برخی دیگر متفاوت است. به دلیل اطلاعات وسیع مولوی و استفاده از شیوه ی قصّه در قصّه، داستان های او علاوه بر پیام اصلی، دارای پیام های فرعی متعدّدی است که این امر جنبه ی تعلیمی داستان های او را افزایش می دهد؛ در حالی که عطّار از اسلوب قصّه در قصّه استفاده نکرده و معمولاً یک پیام در هر داستان ذکر کرده است.