نام پژوهشگر: آرتیمس اخگر
آرتیمس اخگر آرین قلی پور
با ورود به عصر دانایی، سازمانها برای به دست آوردن فرصت در محیط پویا باید انطباق پذیر و منعطف تر باشند. ادراکات سنتی موجود از ساختار سازمانی در توسعه سازمانی برای مواجهه با چالشها و نیازهای جدید با شکست روبه رو می شوند زیرا ابعاد ساختاری اولیه از تشریح کامل ساختار سازمان های دانش محور ناتوانند. این امر منجر به ساختاردهی سازمانی و کشف ابعاد اساسی عمیق تری از ساختار در بازارهای پویا شده است. برای ایجاد سازمان های دانش محور به شکل اجتماعات کاری به ابعاد ساختاری سطح بالاتری نیاز می باشد که این امر سطح روابطی را همچون روابط مبتنی بر اعتماد، روابط تعاملی برون گرا و روابط عاطفی شامل می شود (ونگ و احمد ، 2003). بررسی ساختار بر اساس رویکرد سیستمی نشان می دهد که ساختار از یک سو از اجزای سخت و از سوی دیگر از اجزای نرم تشکیل شده است. در سوی سخت آن، اجزای محسوس همچون گروهها، تیمها و ادارات و در سوی نرم آن، روابط بین این واحدها و گروهها قرار دارند. در سر نرم این پیوستار، ساختاری که به وسیله قضاوت افراد ادراک می شود قرار دارد (ونگ و احمد، 2003). ما سعی داریم تا بواسطه جامعه پذیری و یکی از مهمترین عوامل محتوایی سازمان های دانش محور تحت عنوان فرهنگ، موجب بهبود در این ابعاد ساختاری و نتیجتاً بهبود در روند مدیریت دانش شویم. جامعه پذیری به عنوان یک اصطلاح، ریشه در ادبیات علم انسان شناسی دارد. در تعریف جامعه پذیری، ویس (یک انسان شناس) آن را به فرهنگ مرتبط می سازد و مطرح می کند که جامعه پذیری "فرایندی است که به واسطه آن یک فرد به طور ذهنی سازمان می یابد تا در یک سازمان اجتماعی با فرهنگ خویش کار کند" (ویس، 1973). در همین راستا، ون مائن و شاین (1979) نیز بر اهمیت جامعه پذیری در دائمی نمودن فرهنگ یک سازمان یا یک گروه اشاره کردند. لوئیز (1980) جامعه پذیری را به شرح زیر تعریف نمود: ... فرایندی که یک فرد به وسیله آن، ارزشها، تواناییها، رفتارهای مورد انتظار و دانش اجتماعی ضروری را برای به عهده گرفتن یک نقش سازمانی و برای مشارکت به عنوان یک عضو سازمانی درک می کند. صرفه نظر از تجارب جامعه پذیری قبلی یک فرد، هر گذر اصلی (انتقال از حالتی به حالت دیگر) یا هرگونه تغییری در نقش، جامعه پذیری را در محیط و نقش جدید وارد می سازد ... جامعه پذیری سازمانی یک فرایند فراگیر در طول حیات افراد بالغ می باشد (ص 230). در واقع این تعریف، توجه را بر اهمیت جامعه پذیری در ایجاد زمینه ای انباشته شده از دانش اجتماعی و ادراکی به اشتراک گذاشته شده از ارزشها جلب می نماید. همان طور که از تعاریف درمی یابیم فرایند جامعه پذیری فقط محدود به انتقال ارزشها و هنجارها نمی شود بلکه شامل جنبه های رسمی سازمان و شغل که شامل معرفی و روشن سازی قوانین و مقررات، مسیر شغلی، تاریخچه سازمان، سیستم پاداش و تنبیه، امکانات و تسهیلات، مکانهای سازمان و غیره می باشد (سیدجوادین، 1378). بنابراین این فرایند می تواند نقش موثری در رشد و توسعه ساختارهای ارگانیک (ساختارهایی دارای ویژگیهای تخت و تیم محور، کاهش بخش بندی، عدم تمرکز قدرت و کنترل و سطح بالای عدم رسمیت) و دانش محور امروزی بازی نماید. ساختار ارگانیک برگرفته از استعاره ای است که در آن سازمانها به عنوان پدیده های پیچیده و اجتماعی نگریسته می شوند که از مجموعه ای از نیروهای رقیب و متعامل افراد و نیروهای اجتماعی تشکیل شده اند (رابینز ، 1987). سازمانها برای تبدیل شدن به سازمان دانش محور در صورتی موفقیت آمیز خواهند بود که ویژگیهای فرهنگی مورد نیاز برای اجرای مدیریت دانش در سازمان وجود داشته باشد زیرا دانش در صورتی می تواند به طور موثر در سازمان، خلق شده و به اشتراک گذاشته شود که مورد حمایت فرهنگ سازمان قرار گیرد (ونگ و احمد، 2003). بنابراین، در این راستا ترویج فرهنگ گشودگی ، تسهیم ، اعتماد و یادگیری می تواند نقش عمده ای را در تسهیل مدیریت دانش بازی نماید.