نام پژوهشگر: جعفر کوهی
جعفر کوهی شهلا کاظمی پور
زمان ازدواج و تشکیل خانواده، چرخه زندگی خانواده فرد را تحت تاثیر قرار می دهد. ساختارهای کلان اقتصادی و اجتماعی، ویژگی های فردی و دسترسی به همسر مناسب، موجبات تعجیل یا تاخیر در ازدواج را فراهم می آورند. ازدواج از عوامل بسیار موثر در زمینه افزایش جمعیت و سر منشاء تغییرات در ساخت سنی جمعیت است. پژوهشگران بین تغییر در سن ازدواج و سایر تحولات اجتماعی و اقتصادی همبستگی مشاهده کرده اند و از این تغییرات در جهت پیشبرد اهداف کشوری و سیاست گذاری ها استفاده نموده اند. طی سال های اخیر میانگین سن ازدواج در ایران بالا رفته است. به طور مثال میانگین سن ازدواج در زنان از 4/18 در سال 1345 به 4/22 در سال 1375 و به 3/23 در سال 1385 رسیده است. این مسئله به تعویق افتادن ازدواج می تواند عواقب جبران ناپذیری بر جامعه مذهبی ما داشته باشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی و شناخت عوامل مرتبط با سن ازدواج و به طور جزئی تر مهم ترین عوامل خانوادگی، اقتصادی، اجتماعی و جمعیتی مرتبط با سن ازدواج انجام می شود. روش این بررسی با روش تحقیق پیمایشی و جمع آوری اطلاعات به صورت پرسشنامه همراه با مصاحبه انجام گرفته است. جامعه آماری شامل کلیه زنان دارای همسر واقع در سنین باروری 29-15 بخش کاغذ کنان شهرستان میانه بوده اند که شمار آن ها بر اساس سرشماری سال 1385، 998 نفر می باشد. تعداد نمونه با استفاده از جدول لین و با محاسبه خطای 5 درصد برابر 293 نفربه اضافه 10% احتمالی عدد 321 به دست آمده است. روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای بوده است. چارچوب نظری مورد استفاده در این تحقیق مبتنی بر تئوری مدرنیزاسیون می باشد که به دنبال تبیین ارتباط نوسازی در سطح فردی و اجتماعی بر زمان ازدواج می باشد. با توجه به این نظریه، فاکتورهای مهمی چون گسترش فرصت های تحصیلی، تغییر در نیروی کار و فعالیت های شغلی و تخصصی شدن آن ها، افزایش امکان اشتغال زنان در خارج از منزل و گسترش شهرنشینی در افزایش سن اولیه ازدواج موثر هستند. وی همچنین معتقد است که افرادی که در مناطق شهری زندگی می کنند به دلیل شیوه های زندگی متفاوت و نیز کنترل اجتماعی ضعیف تر نسبت به مناطق روستایی ازدواج شان با تاخیر صورت می گیرد. در توصیف متغیرها، میانگین، حداقل و حداکثر متغیرها ذکر شده است. در کل نتایج این پژوهش نشان می دهد که ازدواج های جدیدتر، در سنین بالاتری اتفاق افتاده اند. میزان تحصیلات به ویژه در مقاطع بالای تحصیلی، با افزایش سن ازدواج همبستگی داشته است. تمایل به شهرنشینی، مشارکت زنان در نیروی کار، ازدواج های آزادتر، برابری بیشتر زن و شوهر در رابطه با میزان اقتدار در خانه و نسبت بالاتر ازدواج های غیر خویشاوندی، اثر مستقیمی بر سن ازدواج داشته اند. از میان بیست ونُه متغیر فرضیه های این تحقیق، تنها متغیرهای وضعیت شغلی پدر و مادر، نوع شغل شوهر، پدر و مادر، ، اولویت دوم شیوه به دست آوردن استقلال از نظر پاسخگویان، رتبه تولد، نظر پاسخگویان در رابطه با حداقل سن مناسب ازدواج برای پسران، ، سن پاسخگویان، تعداد خواهر و برادر پاسخگویان، نظر پاسخگویان در رابطه با برابری شغلی با متغیر وابسته یعنی سن اولین ازدواج پاسخگویان فاقد رابطه معنی دار می باشند و بقیه متغیرها، دارای رابطه معنی دار با متغیر وابسته می باشند. یافته های این تحقیق نشان داد که در تحلیل چند متغیره، از بیست ونُه فرضیه این تحقیق، متغیرهای سن ازدواج شوهر و فاصله سنی زوجین، اثر معنادار خود را با سن اولین ازدواج پاسخگویان حفظ کرده اند. نتایج این پژوهش در نهایت نشانگر آن است که متغیرهای سن ازدواج شوهر و فاصله سنی زوجین، توانسته اند 100 درصد واریانس متغیر وابسته را پیش بینی نمایند. این تاثیرات با توجه به دگرگونی های اقتصادی، اجتماعی و جمعیتی جامعه در جهت تلاش برای ارتقای موقعیت زنان، تحول در نظام های شغلی، تغییر سهم افراد آماده ازدواج و جویای کار در جمعیت، تحول در میزان دستیابی به همسر مناسب و تغییرات در هنجارها و ارزش های مرتبط با ازدواج و تشکیل خانواده تفسیر شوند