نام پژوهشگر: ابراهیم اصغرزاده
ابراهیم اصغرزاده مجتبی منشی زاده
الف- موضوع و طرح مسأله (اهمّیّت موضوع و هدف): هدف از انجام این تحقیق، تجزیه و تحلیل دستگاه فعل در گویش تالشی و ارائهی راهکارهایی برای چگونگی آموزش گروه فعلی زبان فارسی به گویشوران تالش و نیز نشان دادن اختلافات وتمایزاتی است که بین این بخش از گویش تالشی وزبان فارسی وجود دارد. نگارنده قصد دارد با یک بررسی مقابلهای بین دستگاه فعل در گویش تالشی و زبان فارسی، ضمن دست یافتن به وجه افتراق واشتراک آنها، نکات مهمی را که ممکن است فارسی آموزان تالشی با آن مواجه شوند، بیان کند و با این کار، گامی در راه آشنا کردن معلمان وزبانآموزان به شباهتها و تفاوتهای این زبان در زمینهی ساختمان فعل بردارد. ب)مبانی نظری شامل مرورمختصری از منابع،چارچوب نظری وپرسشها و فرضیه ها: در این پژوهش بعد از ذکر آراء پژوهشگران ایرانی و غیر ایرانی دربارهی گویش تالشی، آراء متخصصان آموزش زبان دربارهی روش آموزش تکلیف-مدار و نیز روش بررسی مقابلهای آورده شده است. این پژوهش میکوشد به سوالات زیر پاسخ دهد: 1)وجوه اشتراک و افتراق ساختمان فعل درزبان فارسی و تالشی در چه مولفه هایی است؟ 2)بررسی مقابله ای چه تأثیری بر شیوهی آموزش گروه فعلی فارسی به گویشوران تالشی دارد؟ پ)روش تحقیق شامل تعریف مفاهیم، روش تحقیق، جامعهی مورد تحقیق، نمونهگیری، و روشهای نمونهگیری، ابزار اندازهگیری، نحوهی اجرای آن، شیوهی گردآوری و تجزیه و تحلیل دادهها: گویش تالشی مثل اکثر گویشهای ایرانی از نظام نوشتاری برخوردار نیست و با توجه به اینکه بررسیهای گویششناسی براساس زبان گفتاری صورت میپذیرد، روش پژوهش برپایهی گونهی گفتاری گویش تالشی صورت خواهد گرفت. روش کار میدانی است و سعی می شود تا دادهی زبانی از گویشوران بومی جمعآوری شود. در ضمن، نگارنده خود گویشور بومی این گویش است و در مواقعی که گویشور بومی در دسترس نباشد از دانستههای خود استفاده کرده است. گویش تالشی از تنوّع و گوناگونی برخوردار است وبه همین دلیل زبانشناسان آن را به سه شاخهیتالشی شمالی، مرکزی و جنوبی تقسیم کردهاند. گویش گویشوران تالشی شمالی یعنی آن قسمت از سرزمین تالش که به استان اردبیل نزدیک است و با زبان تاتی در میآمیزد تفاوت عمدهای با گویش مرکزی و جنوبی دارد، تا جایی که گویشوران گاهی اوقات در دریافت معنی واژههای همدیگر دچار مشکل میشوند و حتی برقراری ارتباط سخت میشود.گویش معیار در این رساله، گویش تالشی سیاهمزگی [siyahmazgi] است از گویشهای شاخهی جنوبی. جامعهی آماری مورد نظر این پژوهش نیز، دانش آموزان مقطع راهنمایی هستند که با زبان فارسی در سطح متوسط آشنا هستند و میتوانند در همین سطح ارتباط برقرار کنند. جامعهی آماری این تحقیق شامل یک گروه 40 نفره از گویشوران تالش درپایهی سوم راهنمایی است که گروه فعلی را به شیوهی سنتی آموزش دیدهاند اما، این شیوه برای آنان مفید نبوده است و در عمل در محیط زبانی مخصوصاً درنوشتار دچار مشکلات شدهاند. به همین دلیل، نگارنده شیوهی آموزش تکلیف – مدار با رویکرد بررسی مقابلهای را برگزیده است و برای اثبات ادعای خود مبنی بر تأثیر این شیوهی آموزش بر شیوهی سنتی پیشآزمون و پسآزمون به عمل خواهد آورد و مزیت و معایب هر یک از دو روش آموزش با روشهای آماری سنجیده میشود. در این رساله، دادههای گروه فعلی تالشی از طریق مقایسه با گروه فعلی زبان فارسی به دست میآید، به این صورت که اول یک نمونه فعل به گویشور داده میشود و او معادل تالشی آن را بیان میکند و درپی آن خطاهای احتمالی مورد بررسی قرار میگیرد و سپس شکل و کاربرد درست فعل مورد نظر آموزش داده میشود. ت)یافته های تحقیق، نتیجه گیری و پیشنهادات: مهمترین دستاورد این رساله، ارائهی راهکارهایی برای بهبود درک زبان فارسی، در مقاطع تحصیلی برای دانشآموزان خواهد بود؛ زیرا، نگارنده سابقه ی تدریس زبان فارسی در مقاطع راهنمایی و دبیرستان در دو استان تهران وگیلان را دارد و با آگاهی از این مشکل موضوع این رساله را انتخاب کرده است. با توجه به مقایسهی گروه فعلی فارسی و تالشی میتوان اذعان داشت که با وجود تشابهاتی میان زبانهای فارسی و تالشی ، دستور زبان تالشی پیچیدهتر از فارسی است. این امر به نوبهی خود، سهولت آموزش زبان را به فارسیآموزانِ تالشزبان با بهرهگیری از نکات اشتراک و افتراق دو زبان در حوزهی ساخت نحوی جملات ، نمایان می سازد. این یافته ها تنها در امر آموزش زبان فارسی به تالش زبانان موثر نیست، بلکه در زمینهی آموزش زبان تالشی به فارسی زبانان نیز بسیار سودمند است.