نام پژوهشگر: مریم استقامت

(بررسی جنبه های بلاغی شعر کودک «پیش دبستانی» با تاکید بر اشعار: افسانه شعبان نژاد،شکوه قاسم نیا،اسدالله شعبانی و ناصر کشاورز)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی - پژوهشکده ادبیات 1388
  مریم استقامت   ابوالقاسم رادفر

با گسترش صنعت چاپ و رواج چاپهای چند رنگ و کتابهای عکس دار و فرمی در گستر? شعر کودکِ ایران چنین به نظر می رسد که کودکان ایرانی برای انتخاب کتاب مفید و در عین حال مفرح و جذاب با مشکل چندانی مواجه نباشند اما با یک نگاه گذرا به ویترین کتابفروشی ها و قفس? کتابخانه ها متوج? خلاء بزرگی می شویم که سالهاست گریبانگیر ادبیات و به ویژه شعر کودک است. به این ترتیب که کلیت شعر کودک،در سالهای اخیر نتوانسته است متناسب با رشد کمی این طبقه از جامعه رشد کند.در فقدان منتقدان مطلع و منصف، نشریات گوناگون هم(که از نظر مخاطب قابل مقایسه با کتاب های ظاهراً جذاب کودکانه نیستند)،نتوانسته اند کمکی باشند برای رشد کیفی شعر کودک و سطح درک و دریافت مخاطب آن.در این بین رسان? عظیم تلویزیون هم بیش از آنکه اسباب رشد باشد، مروّج اشعار و شاعران ضعیف البیان این حیطه بوده است و بدین ترتیب مانعی برای ارتقای سطح توقع مخاطب کودک.آنچه در این میان که می توان آن را بیماری مزمن شعر کودک نامید، بیش از دیگر ضعفها یا بیماریها به چشم می آید ضعف زبان شاعران کودک است،بدین گونه که حتی شاعران مطرحی که شعرشان مورد بررسی ما قرار گرفته نیز،از آن برحذر نبوده و بلکه یکی از عیوب مهم شعرشان همین است.وجود دوگانگی یا پرش های زبانی که بی هیچ توجیه ادبی میان زبان محاوره و معیار ایشان اتفاق می افتد،ضعف تالیف های بی شمار و ضعف تعلیل های فراوان، تکرارهای بی حد و حصر و توصیفات بی ربط و...ناشی از عدم همراهی ذهن و زبان شاعران یاد شده است، و در نتیجه مفهوم شعر را یا با اشتباه به کودک القا می کنند و یا با اختلال،که یکی موجب درک اشتباه کودک و دیگری باعث تخریب زبان او ست. جز این باید به ضعف محتوایی اشعار هم اشاره کرد که دست مخاطب را در انتخاب موضوعی شعر کودک بسته است.وجود دهها کتاب در موضوعی مثل جشن تولد یا استحمام کودک اگر چه به خودی خود ضعف به حساب نمی آید اما وقتی شاعر نتواند با زبان و بیانی نو موضوع را طرح و پرداخت کند،جز اینکه مخاطب را سر در گم کند،فاید? دیگری ندارد. با توجه به ضعف ادبی و به بیان دیگر بهره نبردن شاعران شعر کودک از صنایع و شگردهای بلاغی در اشعار کودکانه،به نظر می رسد،شعر کودک امروز ما بیش از آنکه شعر باشد و گونه ای از ادبیات،ابزار آموزش،تفریح،تجارت ناشران و شاعران و در بهترین شکل،ابزار پر کردن اوقات فراغت کودک است.استفاده از تشبیهات و مراعات النظیرهای تکراری،حسن مطلع و حسن مقطع های نه چندان قوی و شاعرانه،حضور کم رنگ و کم جان عنصر تخیل،حذف های بی مورد و بی توجیه و ...همه و همه نشان از ادبیات ضعیفِ شعرِ کودک دارد و از نظر نگارنده همانطور که گفته شد،یکی از دلایل این کم جانی و کم رمقی ادبی،استفاده از شعر برای آموزش کودکان و عدم تفکیک آن از اشعار ادبی و یا شعر محض کودک است.به این ترتیب که وقتی قرار است همان شاعری که شعر محض یا ادبی برای کودک می سراید،برای دستشویی رفتن او هم شعر!بنویسد نتیجه اش تنزل سطح ذوق و سلیق? ادبی شاعر و در نهایت تخریب ذهن و زبان مخاطب او،یعنی کودک می شود. در این نوشتار نگارنده بر آن بوده تا با بررسی جنبه های بلاغی شعر کودک،در راه رشد کیفی ادبیات و به ویژه شعر کودک قدمی هر چند کوتاه اما دقیق و دانش پژوهانه بردارد.