نام پژوهشگر: فردین حسین پناهی

ساختار آشناسازی در شاهنامه فردوسی با مقایسه با دیگر آثار حماسی جهان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کردستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1390
  فردین حسین پناهی   تیمور مالمیر

چکیده شاهنامه ی فردوسی آمیزه ای از روایت داستانی، اسطوره، حماسه و تأثیرات تاریخی و تمدّنی است. این ویژگی ها در کنار متأخّر بودن زمان سرودن شاهنامه نسبت به آثاری چون مهابهاراتا، رامایانا، ایلیاد و ادیسه باعث شده که عناصری از عصر خردگرایی و یگانه پرستی نیز داستان های شاهنامه را تحت شعاع خویش قرار دهد. با این اوصاف، شاهنامه از ساختاری پیچیده و چند لایه برخوردار است. ساختارگرایی با توجّه به دست آوردهایی که در زمینه ی اسطوره و روایت دارد، شیوه ای مطمئن برای شناخت و تجزیه و تحلیل ساختار داستان های شاهنامه است. در این پژوهش به شیوه ی ولادیمیر پراپ و البته با تغییراتی در نوع کمینه های استخراجیِ پراپ، شخصیّت ها و کارکردهای داستان های شاهنامه استخراج شده است. پس از استخراج ریخت داستان، ساختار داستان بر مبنای ریخت آن بررسی و تحلیل شده است. بدین ترتیب، بیش از پنجاه ساختار از داستان های شاهنامه به دست آمده است. بررسی این ساختارها نشان می دهد که همگیِ آنها مبتنی بر الگوی آشناسازی هستند. در مرحله ی بعد ساختارهای استخراجی را بر اساس هویّت ها و ریشه های اسطوره ای در سه رده دسته بندی کرده ایم. در هر رده با استفاده از آرای کلود لوی استروس ساختار تقابل های دودویی در ساختارهای موجود در آن رده و نقش این تقابل ها در شکل گیری ساختار داستان های شاهنامه تبیین شده است. در مرحله ی پایانی کار، ساختار آشناسازی را از مهمترین آثار حماسی جهان نیز استخراج کرده ایم. نتیجه ی این پژوهش نشان می دهد، ساختار آشناسازی الگویی جهانی است که شاهنامه ی فردوسی و دیگر حماسه های جهان بر مبنای آن ساخته و پرداخته شده اند.