نام پژوهشگر: یعقوب رشنوادی
یعقوب رشنوادی ابولفضل کزازی
نظریه پردازان معتقدنددر هر بازار سه عنصر اساسی قابل تشخیص است و فعل و انفعالات بازار بر اساس این سه عنصر توصیف،تجزیه و تحلیل و پیش بینی و تجویز می شود.ساختار بازار که بیانگر سازماندهی بازار از نظر تولید کنندگان و مصرف کنندگان است،رفتار بنگاهها که معرف جهت گیریها و تصمیم گیریهای عاملان اقتصادی در بازار است و در نهایت عملکرد بازار که وضعیت کلی بازار از نظر شاخص های عملکردی نظیر سودآوری کلی،رضایتمندی مشتریان مورد بررسی و ارزیابی قرار می دهد.جهت علیت و نحوه تعامل و تاثیر و تاثر این سه عنصر همواره از مسائل مورد مناقشه و مطالعه نظریه پردازان بوده است به گونه ایکهمکاتب مختافی در اینخصوص شکل گرفته است.مکتب ساختار گرایان که عملکرد بازار را تابعی از ساختار بازارو رفتار بنگاهها دانسته اند،مکتب شیکاگو که ساختار بازار را تابعی از عملکرد بازار و رفتار بنگاهها در نظر گرفته اند،مکتب رفتار گرایان،عملکرد بازار را تابعی از رفتار عاملان اقتصادی مدنظر قرارداده اندودر نهایت مکتب ورود که بر این نکته که عملکرد بازار تابعی ازورود شرکتهای بالقوه به بازار است تکیه و تاکید نموده اند.پزوهش حاضر با تمرکز بر این موضوع که در مناقشات و مطالعات پیش گفته نسبت به علیت و چرایی رفتار عاملان اقتصادی توجه و تاکید کمتری صورت گرفته است،از منظر رشته مدیریت استراتژیک که علم مطالعه رفتار بنگاهها در بازار است،چارچوبی نظری برای تبیین رفتار عاملان اقتصادی بر اساس دو عنصر دیگر بازار رادر کانون بررسی خود قرار داد.بر این اساس با مبنا قراردادن پژوهش ها و مطالعاتی که ارتباط دینامیک و تعاملی سه عنصر ساختارفرفتار و عملکردبازاررا بررسی نموده اند،الگوی تابعیت رفتار بنگاهها به ویژه رفتار استراتژیک آنها از ساختار بازار و عملکردبازاررا بررسی و طراحی نمود.برای این منظور چهارگونه رفتار استراتژیک شرکتها؛آینده نگر،تحلیلگر،مدافع و واکنشی بر اساس ابعاد ساختاری رقابتی-غیر رقابتی و همچنین ابعاد عملکردی مناسب-نامناسب فرضیه سازی و جانمایی شد که فرضیات اصلی با استفاده از آزمون های استقلال و نیکویی برازش و همچنین معتدلات ساختاری مورد بررسی و اثبات قرار گرفت.این پژوهش در شرکتهای تولیدی فعال در بورس اوراق بهادار تهران و از طریق مطالعات میدانی و طراحی پرسشنامه و اخذ نظرات مدیرانشرکتهای مورد اشاره به انجام رسیده است.
فرزاد سلطانیه بهمن حاجی پور
کسب و کارها امروزه در محیطی بسر می برند که تغییر، جزء جدایی ناپذیر آن است. شرکت ها همواره در پی یافتن راه هایی برای گریز از عدم اطمینان و رسیدن به شرایطی هستند که بتوانند آینده را پیش بینی کنند و برای آن تمهیدات لازم را بیاندیشند. شرکت های ایرانی نیز مستثناء نیستند و دیر یا زود موج های تغییر آنها را نیز در بر می گیرد. رویکرد قابلیت ها و به ویژه قابلیت های پویا یکی از رویکردهای نو در این زمینه است که امروزه توجه زیادی به آن می شود. در این تحقیق سعی داریم اثرگذاری قابلیت های پویا بر قابلیت های نوآوری را در صنایع غذایی بررسی کنیم. برای این امر نخست با توجه به ادبیات موجود، مدلی ترکیبی ارائه گردیده است. در این پژوهش، از روش تحقیق توصیفی-پیمایشی استفاده شده است. همچنین با توجه به ادبیات و پیشینه ی تحقیق، پرسشنامه ای تهیه گردیده و بین 200 نفر از 15 نمونه ی انتخابی توزیع شده است. برای آزمون این مدل نیز از مدل معادلات ساختاری و جهت تحلیل داده ها از نرم افزارهای lisrel، spss و smart-pls استفاده شده است. در نهایت نتایج تحقیق و پیشنهادات آورده شده است.
محسن جعفری نوده جمال شهرابی
نفت یک ماده استراتژیک مهم است که به اعضای اصلی و حیاتی بدنه ی اقتصاد و امنیت ملی هر کشوری متصل است.در همین راستا، انتخاب تامین کننده در زنجیره تامین شرکت های نفتی، تأثیر مستقیم بر ایمن سازی و بهینه نمودن چرخه تولید، پالایش و عرضه ی نفت، گاز و محصولات نفتی در کشورهای تولیدکننده و صادرکننده نفت دارد.از این رو ایجاد و داشتن یک فرآیند هدفمند و هوشمند برای بررسی و ارزیابی تامین کنندگان یکی از دغدغه ها و نیازهای اجتناب ناپذیر برای کشور ما که دارای ذخایر عظیم نفت و گاز در جهان است، می باشد. بسیاری از روش هایی که در حال حاضر به صورت گسترده در مدیریت شرکت های نفتی اعمال می شود، از روش های سنتی انتخاب تامین کننده بهره می جویند که متأسفانه به ارزیابی ذهنی و فردی در وزن دهی معیارهای تصمیم گیرنده، قوانین نادرست ارزیابی و ناکارآمد بودن روش های تصمیم گیری محدود می شوند. با درک و فهم این دغدغه و نیاز، در راستای کمک و ارتباط نزدیک دانشگاه با صنعت، در این پروژه با نگاه عمیق به بحث انتخاب تامین کننده در مدیریت زنجیره تامین پروژه شرکت های نفتی، با بهره گیری از تکنیک های داده کاوی و شبکه های عصبی در چرخه روش استدلال مبتنی بر مورد، به ارائه مدل جدیدی بر اساس یک چارچوب شی گرا پرداخته شده است که در انتها منجر به انتخاب و رتبه بندی بهینه ی تامین کنندگان،کاهش زمان و هزینه در پروسه ی انتخاب و همچنین کاهش خطاهای انسانی گشته است.این پلت فرم از دو بخش اصلی تشکیل شده است. بخش اول بر اساس الگوریـتم crisp-dm به تحلیل و پردازش داده های بانک اطلاعاتی تامین کنندگان می پردازد و بخش دوم با نگاه ماژولار از سه ماژول اصلی برای ایجاد و تکمیل چرخه روش استدلال مبتنی بر مورد بر اساس تکنیک های داده کاوی و همچنین یک شبکه عصبی با عنوان سیستم خبره بهره می برد.مدل پیشنهادی بر روی داده های بانک اطلاعاتی شرکت نفت و گاز پارس جنوبی پیاده سازی شد. نتایج حاصل از مدل پیشنهادی در آخر با چند مدل دیگر مقایسه می شود و نتایج نشان می دهند که مدل پیشنهادی توانسته با کاهش خطا ، افزایش دقت و بازدهی، عملکرد خوبی در زمینه انتخاب تامین کننده داشته باشد.
وحید آقاجانی یعقوب رشنوادی
امروزه نقش نظام های ارزیابی و نظارت کارآمد در بهبود و تعالی سازمان ها کاملاً شناخته شده است. مطالعات انجام شده نشان می دهد که در بسیاری از سازمان های بزرگ ایرانی، پس از نیاز به نظام های کارآمد برنامه ریزی و تحول، نظام های ارزیابی و نظارت در اولویت قرار دارد. همچنین یکی از اجزای مهم مدیریت استراتژیک، کنترل و ارزیابی می باشد، که با استفاده از آن سازمان از چگونگی اجرای برنامه های خود و دستیابی به اهداف کوتاه مدت و بلندمدت خودآگاهی می یابد. کارت امتیازی متوازن ابزاری است که در سالیان اخیر در اکثر سازمان ها جهت ارزیابی سازمان بر این مبنا به کار می رود. اگر چه این ابزار در تئوری بسیار کامل می باشد، اما در اجرای آن مشکلاتی وجود دارد. عدم ارائه سیستمی یکپارچه در جهت چشم انداز و مأموریت سازمان، نبود اولویت در سنجه ها بر مبنای استراتژی ها و تعداد زیاد سنجه ها از جمله مشکلاتی است که در این تحقیق سعی شده است با ارائه مدلی از ارزیابی که از ترکیب تحلیل شبکه ای فازی و کارت امتیازی متوازن بهره می برد، برطرف شود. برای این منظور مدل ارزیابی را متشکل از چهار سطح چشم انداز، استراتژی ها، مناظر کارت امتیازی متوازن و اهداف و سنجه های هر منظر تشکیل می دهیم و اهمیت عوامل هر سطح را در مقایسه با یکدیگر با توجه به سطوح بالاتر با استفاده از پرسشنامه بدست آورده و همچنین میزان تأثیر این عوامل را نیز بر یکدیگر بدست می آوریم. از این مدل در شرکت فولاد مبارکه اصفهان که بزرگ ترین فولادساز در ایران است، استفاده نمودیم. پرسشنامه ها را در دو بخش تهیه نمودیم، بخش اول که مربوط به سطح کلان شرکت و استراتژی ها و چشم انداز است و توسط مدیران سازمان پاسخ داده شد و بخش دوم که شامل اهداف و سنجه های مناظر بود، توسط مدیران و اعضا واحد برنامه ریزی سازمان پاسخ داده شد. در این مطالعه موردی استراتژی رشد درآمد از بیش ترین اهمیت در دستیابی به چشم انداز برخوردار بود. و منظر فرآیندهای داخلی بیش ترین اهمیت را دارا بود.
نوید خادمی مقدم یعقوب رشنوادی
با توجه به تشدید رقابت و عدم اطمینان محیطی، دنبال کردن نوآوری همواره برای دستیابی به مزیت رقابتی، حیاتی است و بهترین، و شاید تنها راه رساندن یک کسب و کار به موفقیت، نوآوری است. نوآوری کمک می کند تا سازمان بر تلاطم محیط خارج فائق آید و بنابراین یکی از کلیدهای موفقیت طولانی مدت در تجارت، علی الخصوص در محیط های متلاطم محسوب می شود. یکی از فاکتورهای نشانگر موفقیت یا عدم موفقیت شرکت، عملکرد مالی شرکت است. اکثر مطالعات گسترده و تجربی در مورد رابطه بین نوآوری و عملکرد، به این نتیجه رسیده اند که این رابطه مثبت است. اما با بررسی تعداد زیادی از مطلعات مربوطه، به این نتیجه می رسیم که تنها دو سوم مطلعات تجربی رابطه ای مثبت بین نوآوری محصول و عملکرد پیدا کرده اند و بقیه مطالعات به رابطه ای منفی رسیده اند یا رابطه ای را تشخیص نداده اند. یک توضیح احتمالی درباره نتایج متضاد در مورد رابطه نوآوری محصول و عملکرد، این است که اکثر مطالعات، عواملی را که بر این رابطه اثر می گذارند، در نظر نمی گیرند. برای در نظر گرفتن کلیه عوامل، باید یکی از ویژگی های سازمان را، که نماینده ای از کلیت سازمان است، در نظر گرفت. در این پژوهش ما نقش استراتژی را بر رابطه بین نوآوری محصول و عملکرد بررسی می کنیم.
علیرضا ساعی کیا یعقوب رشنوادی
رقابت پذیری، قابلیت ها و توانمندی هایی می باشندکه یک کسب وکار، صنعت، منطقه, و یا یک کشور دارا بوده و می تواند آنها را حفظ کند تا در عرصه رقابت بین المللی نرخ بازگشت بالایی را در فاکتورهای تولید ایجاد کرده و نیروی انسانی خود را در وضعیت نسبتاً مطلوبی قرار دهد. .شناسایی و تدوین عوامل وشاخص های دخیل در رقابت پذیری صنعت فولاد -به عنوان یکی از صنایع مادر و پیشران اقتصادکشور -در قالب یک مدل کارا ، با بهره گیری از نظر خبرگان و بر مبنای مطالعات پیشین و ایجاد چارچوبی مدون برای ارزیابی میزان رقابت پذیری شرکت ها، هدف این پژوهش های بوده تا از این رهگذر بتوان با سنجش موقعیت شرکت در میان شرکت های فعال در صنعت فولاد کشور و نیز شرکت های فعال در عرصه جهانی، ابزاری کاراواصولی ارائه نمود تا مدیران و تصمیم گیران را در انتخاب و تدوین اهداف ، استراتژی ها و سیاست ها جهت رشد و توسعه توانمندی های شرکت و حفظ و ارتقای توان رقابتپذیری آن برای حضور در بازار های جهانی یاری رساند.نتایج حاصل از این پژوهش های در قالب مدلی که شاخص های موثر در رقابت پذیری را در یکی از تقسیمات محیطی که عبارتند از محیط داخل و محیط خارج نزدیک و دور و محیط بین الملل تفکیک کرده و اولویت شاخص ها را تعیین کرده است ارائه خواهد شد.
هادی عطاران کاخکی عباس ملکی
عنصر زمان همواره یکی از چالش های مردمان هر دوره بوده است. اندیشه چگونگی تغییر و اتفاقات آینده، حقیقت و واقعیت وقایع گذشته و کنش و واکنش های اکنون، دغدغه ای جداناپذیر از بشر به شمار می رود، شاید نگرانی یا کنجکاوی درباره آینده در قیاس با گذشته و حال از جنس متفاوتی باشد و در طول تاریخ نشانه هایی از تلاش برای درک بهتر آینده وجود دارد. پس از انقلاب صنعتی و جریان نگرش علمی به همه اتفاقات و روش ها، این روند به دنیای شناسایی آینده نیز راه یافت و آینده بینی و پیش بینی روشمند شد و جایگزین هایی برای تخیل ارائه شد. راهکار های گوناگونی برای جامع تر و علمی تر بررسی کردن فرایندهای کنونی و آینده پیشنهاد شد و گروه ها و افراد متفاوتی در جای جای جهان در این زمینه فعالیت کردند. این تلاش و فعالیت تا زمان های اخیر ادامه یافت و چندین و چند راه استفاده شد. یکی از روش هایی که در دهه 60 میلادی معرفی شد و به سرعت جایگاه شناخته شده ای میان دیگر روش های آینده پژوهی پیدا کرد، روش سناریونویسی است. این روش با تکیه بر ابزار گوناگون کمی و کیفی، تحلیلی و توصیفی یا تجویزی در تلاش است تا بر خلاف رویه مرسوم معرفی آینده یکتا، مجموعه ای از آینده هایی را که ممکن و محتمل و در عین حال باورکردنی هستند، در اختیار مدیران، تصمیم گیران، سیاست گذاران و رهبران و راهبران قرار دهد. شناسایی آینده های متفاوت به کلان شدن نگاه و جامعیت آن کمک می کند. در حقیقت خطر آماده نبودن برای رویارویی با احتمالات آینده در این روش پوشش داده می شود. در فرایند تهیه سناریو، شناسایی نیروهای پیشرانی که بر موضوع بحث اثرگذار هستند و تعیین مواردی که دارای عدم قطعیت و در عین حال اهمیت زیاد هستند، کلیدی است. در واقع سناریوها بر پایه ی همین عدم قطعیت ها توسعه می یابند. در این پایان نامه تلاش شد تا با به کارگیری روش سناریونویسی در حوزه صنعت انرژی های تجدیدپذیر ایران با تمرکز بر دو فناوری بادی و خورشیدی، سیاست ها و راهبردهایی برای این بخش پیشنهاد شود. به همین منظور پس از مطالعه تعداد زیادی منابع و مستندات داخلی و خارجی و استخراج نکات کلیدی آنها و همچنین استفاده از مصاحبه و قضاوت خبرگان، دو شاخص فناوری و اقتصاد به عنوان نیروهای پیشرانی که دارای اهمیت زیاد و عدم قطعیت بالا هستند، شناسایی شدند که البته بر سیاست گذاری نیز اثرگذار هستند. بر پایه این دو شاخص، ماتریسی تشکیل شد و چهار سناریوی پیش روی صنعت تجدیدپذیرها در ایران تبیین شدند. در این چارچوب فناوری ایران در بازه ای میان پیشرو بودن تا پیرو بودن می تواند متغیر باشد و بنیان های اقتصادی و سیاست های اقتصادی نیز می توانند فسیلی یعنی مبتنی بر سوخت های فسیلی و یا سبز یعنی مبتنی بر فناوری های تجدیدپذیر تغییر کنند. این چهار سناریو به این شرح اند: «فسیل فرسوده»: حالتی که اقتصاد ایران وابسته به نفت است و در بخش فناوری، سیاست کلان، سیاست پیروی است. «جویندگان طلا»: در این حالت، اقتصاد وابسته به نفت است اما از نظر فناوری کشور در جهان پیشرو است. «پول پاک»: بیانگر حالتی است اقتصاد ایران به عنوان اقتصادی سبز شناخته می شود اما از نظر فناوری، کشور پیرو دیگران است. «جنبش سبز»: سناریویی را معرفی می کند که هم زمان با سبز بودن اقتصاد، سیاست گذاری فناوری موجب شده تا ایران کشور پیشرو در این حوزه شناخته شود.
گیتا محمدزاده بهمن حاجی پور
در فضای رقابتی امروز، با افزایش سرعت تقلید در نوآوری، تنها مزیت های فرآیندی، می توانند به عنوان مزیت رقابتی پایدار شناخته شوند. به بیان دیگر، سازمان ها باید با شناسایی قابلیت های کلیدی خود و تعریف درستی از آن ها به عنوان فرآیندی هدفمند، پیوسته سعی در بهبود و بهره برداری از این قابلیت های استراتژیک، به جهت کسب مزیت رقابتی پایدار، بپردازند و با ترکیب و هم راستا ساختن این فرآیندها، عملکرد خود را بهبود دهند. چابکی استراتژیک، یکی از این قابلیت های استراتژیک است که سازمان را قادر می سازد پاسخ منعطف و سریعی نسبت به تغییراتی که به وسیله دیگران اتفاق می افتد، داشته باشد و همچنین بتواند با تغییرات سریع و به موقع در استراتژی، تغییرات جدیدی در بازار ایجاد کند. (kosonen, 2007) و سیستم مدیریت برند را نیز می توان قابلیت پویای سازمانی معرفی کرد که به سازمان این اجازه را می دهد پیوسته با نرخ سریع تغییرات بازار، هماهنگ شود تا بتواند به طور پیوسته و پایدار، از طریق همراستا کردن کلیه اقدامات سازمان، متشکل از ساختار، فرهنگ و فرآیندها، برند های قوی را توسعه و بهبود دهد. (letishia sontos, 2012) از تعاریف ذکر شده و با توجه قرار دادن بعد فرآیندی هر دو قابلیت ذکر شده سازمانی، هدف اصلی پژوهش این است که با بررسی تأثیرچابکی استراتژیک بر سیستم مدیریت برند و تأثیر آن ها بر عملکرد سازمان، مدلی ارائه دهد تا بتواند در فضای رقابتی امروز به سازمانها در کسب مزیت رقابتی فرآیندی پایدار به وسیله این دو قابلیت استراتژیک، یاری نموده و همچنین اثربخشی اقدامات مدیریت برند را افزایش داده و از این طریق بتوانند عملکرد خود را بهبود دهند. جامعه آماری این پژوهش، شرکت های برتر معرفی شده از سوی سازمان مدیریت صنعتی در سال 1391 می باشد. داده های این پژوهش در بازه زمانی نیمه اول سال 1392، جمع آوری شد، ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه می باشد و نتایج از یکصد و چهارده پرسشنامه معتبر، استخراج گردید. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات، از روش معادلات ساختاری و نرم افزار لیزرل، استفاده شده است. نتایج پژوهش، نشان داد که چابکی استراتژیک تأثیر مثبتی بر سیستم مدیریت برند و عملکرد سازمان دارد و از این رو به سازمان ها پیشنهاد می شود با همراستا کردن اقدامات چابکی استراتژیک و سیستم مدیریت برند، به افزایش اثربخشی اقدامات مدیریت برند، بپردازند و بتوانند عملکرد خود را بهبود بخشند.
نسیبه محمدی یعقوب رشنوادی
پژوهش حاضر از نوع توسعه ای است. در این پژوهش به بررسی و استخراج الگوی استراتژی شرکت های فناوری اطلاعات پرداخته شده است. متغیرهای مستقل در این تحقیق، "توانمندی سازمان در ارایه خدمات" و "حساسیت مشتری نسبت به خدمات" است و متغیر وابسته "استراتژی سازمان در زمینه خدمات مشتری" می باشند. به منظور گردآوری داده های مورد نیاز برای این پژوهش، از سه پرسشنامه استفاده شده است. به این ترتیب که ابتدا از مدیران شرکت های فناوری اطلاعات درخواست شد که به پرسش هایی در ارتباط با توانمندی سازمان در ارایه خدمات و استراتژی سازمان در زمینه خدمات مشتری، پاسخ دهند. سپس بر اساس نمونه گرفته شده، پرسشنامه ای جهت سنجش حساسیت مشتری بین مشتریان آن شرکت ها توزیع گردید. با توجه به داده های گردآوری شده، به بررسی فرضیات تحقیق پرداخته شده است. در تجزیه و تحلیل پرسشنامه از مباحث استنباطی و توصیفی آماری استفاده شده است. آماره های توصیفی شامل جداول فراوانی می باشد و در سطح استنباطی نیز از مدل معادلات ساختاری شامل تحلیل عاملی تائیدی و آزمون استقلال با آماره کای اسکویر استفاده شده است. ابزار مورد استفاده جهت تجزیه و تحلیل داده ها بسته نرم افزاری لیزرل بوده است. بر اساس تجزیه و تحلیل آماری انجام گرفته فرضیه اول تحقیق تایید شد بدین معنی که شرکت هایی که توانمندی آن ها در ارائه خدمات به مشتریان خود زیاد و حساسیت مشتریان آن ها به ارائه خدمات زیاد باشد، شرکت هایی هستند که از استراتژی یکپارچگی با مشتری استفاده می کنند. همچنین نتایج گواه این مدعاست که شرکت هایی که توانمندی آن ها در ارائه خدمات به مشتریان خود زیاد و حساسیت مشتریان آن ها به ارائه خدمات کم باشد، شرکت هایی هستند که از استراتژی لجستیک دقیق استفاده می کنند. بنابراین فرضیه دوم تحقیق نیز پذیرفته می شود. فرضیه سوم تحقیق بیان می دارد که در صورتی که توانمندی در ارائه خدمات به مشتریان کم و حساسیت مشتریان به ارائه خدمات زیاد باشد شرکت ها از استراتژی انطباق با مشتری استفاده می کنند. نتایج بیانگر تایید فرض سوم است. اما نتایج نشان می دهد که شرکت هایی که میانگین توانمندی آن ها در ارائه خدمات به مشتریان خود کم و حساسیت مشتریان آن ها به ارائه خدمات کم باشد، شرکت هایی نیستند که الزاما از استراتژی خدمات استاندارد استفاده کنند. لذا فرضیه چهارم تحقیق تایید نگردید.
امیر شرفی یعقوب رشنوادی
سرمایه گذاری عبارت است از عدم استفاده از منابع در زمان حال و به جریان اقتصادی انداختن آن به امید به دست آوردن منابع جدید در آینده که منابع جدید از منابع فعلی دارای ارزش بیشتری می باشد. یک سرمایه گذاری استراتژیک ، سرمایه گذاری است که با هدف ارتقاء موقعیت رقابتی شرکت در بلند مدت انجام می گیرد. انتخاب ورود یا عدم ورود به یک سرمایه گذاری و تأثیر بلند مدت آن روی موقعیت رقابتی شرکت ، با بهره گیری از نظر خبرگان در مورد اثر هر کدام از سرمایه گذاری ها روی مناظر کارت امتیاز متوازن ، هدف این پژوهش بوده است تا از این رهگذر بتوان با سنجش پیامدهای ورود یا عدم ورود در یک سرمایه گذاری روی شرکت خود و شرکت های رقیب تصمیم مناسب را اتخاذ نمود. در واقع بهره گیری از چارچوب نظریه بازی ها در مدل ارایه شده ، میتواند به تصمیم گیرنده کمک نماید تا اثر استراتژی اتخاذ شده از طرف رقبا را نیز در تصمیمات خود اعمال نماید. صنعت خودرو در کشور ایران به عنوان یک بازار انحصار دو جانبه محیط بسیار مناسبی برای بکارگیری مدل فوق می باشد. پس از ارایه مدل فوق ، با مراجعه به صاحب نظران دو شرکت اصلی خودروساز در داخل ایران(سایپا و ایران خودرو) به بررسی موضوع ورود یا عدم ورود در سرمایه گذاری روی تحقیق و توسعه پرداخته شده ، و پس از جمع آوری نظر آنها در مورد اثر ورود یا عدم ورود به سرمایه گذاری استراتژیک مورد نظر روی هر کدام از مناظر کارت امتیازی متوازن (در حالیکه استراتژی رقیب نیز در نظر گرفته شده است) ، با استفاده از نظریه بازی ها داده های بدست آمده را مورد تجزیه تحلیل قرار داده و به تحلیل موقعیت این دو شرکت پرداخته شده است.
حسین امرایی یعقوب رشنوادی
انتخاب تکنولوژی یکی از مسائل اساسی پیش روی شرکتهاست که به علت اولیه و بنیادین بودن، تقریبا تمامی مزیتهای رقابتی، نقاط قوت و ضعف و حتی فعالیت های سازمان را به منظور تولید محصولات و ارائه خدمات مورد نیاز مشتریان تحت تأثیر قرار می دهد. در حل مسائل انتخاب تکنولوژی از روشهای متنوع و گوناگونی استفاده شده است که محققین مختلف برای هر یک از این روشها، مزایا و محدودیتهایی را عنوان نموده اند یکی از این روشها، روش فرآیند تحلیل شبکه ای است. در تحقیق پیش رو محقق ضمن توزیع پرسشنامه ای متشکل از 56 سوال از جامعه آماری 143 نفره تحقیق خواست تا با به کارگیری طیف لیکرت 3 تایی نسبت به شناسایی و تعیین اهمیت شاخصهای موثر بر انتخاب تکنولوژی سیستمهای خورشیدی شرکتهای فعال در حوزه انرژی اقدام نمایند. پس از آن نسبت به تعیین و محاسبه میزان وزن و اهمیت هر یک از چهارده عامل شناسایی شده در مرحله قبل با کمک روش فرآیند تحلیل شبکه فازی اقدام شد.در پایان تحقیق مشخص شد که عواملی نظیر سطح سرمایهگذاری اولیه، عدم تلاقی زیرمجموعه های تکنولوژی با تحریم، بهای تمام شده تکنولوژی انتخابی به ازای هر واحد انرژی تولیدی توسط آن، قابلیت ذخیره سازی انرژی، طول عمر تکنولوژی، کاهش آلایندگی هوا و طول مدت گارانتی بیشترین وزن را را در میان عوامل موثر بر انتخاب تکنولوژی سیستمهای خورشیدی را در شرکتهای فعال این حوزه از انرژی به خود اختصاص می دهند. همچنین با استفاده از فرآیند تحلیل شبکه فازی مشخص شد که برای شرکتهایی که در حال حاضر مشغول به فعالیت در حوزه سیستمهای خورشیدی هستند، بهترین رویکرد در زمینه انتخاب تکنولوژی در حوزه مصرفکنندگان خانگی، به کار گیری سیستمهای آبگرمکن خورشیدی است.
مسعود آقائی ساداتی یعقوب رشنوادی
با توجه به آنکه رویکرد اقتصاد دانش بنیان می طلبد که فرصت رشد برای افراد جامعه به گونه ای فراهم شود که توانایی و پتانسیل تک تک افراد جامعه امکان شکوفایی داشته باشد لذا توجه به نهادهایی که به ایجاد فرصت رشد کسب وکار به این شکوفایی کمک می کنند اهمیتی مضاعف می یابد. در این میان مراکز رشد یکی از ارکان مهم در توسعه اقتصاد دانش بنیان هستند و همراستایی عملکرد آنها با اهداف استراتژیکشان می تواند در راستای شتاب-دهی به حرکت به سوی اقتصاد دانش بنیان موثر باشد. همراستایی استراتژیک مراکز رشد را به دو بعد تناسب درونی و تناسب بیرونی تقسیم کردیم و برای هر کدام از این دو بعد عواملی را استخراج نمودیم. عواملی استخراج شده را با روش ترکیبی پرسش نامه به همراه مصاحبه در مراکز رشد متنوع شهر تهران مورد سنجش قرار دادیم که عوامل با توجه به تحلیل های آماری بر اساس پرسش نامه ها اولویت بندی شدند و در این میان عوامل دیگری نیز از مصاحبه ها به موارد قبلی اضافه گردیدند. نهایتا به ترتیبی دست یافتیم که عوامل همراستایی درونی و نیز عوامل همراستایی بیرونی را به همراه درجه اهمیت شان مشخص می کند.
بیتا تیموری غرب یعقوب رشنوادی
رویکرد پورتفولیو خرید کرالجیک بسیاری از دانشگاهیان را بر آن داشته است که پژوهش¬های بیشتری را روی مدل¬های پورتفولیو خرید انجام دهند. مدل¬های بهبودیافته معمولاً برای هر ربع از پورتفولیو یک استراتژی خرید پیشنهاد می¬کنند. با این وجود، دیده شده است که خریداران تمایز مشخصی بین گزینه¬های استراتژی های خرید در هر ربع از پورتفولیو قائل می¬شوند. به نظر می¬رسد فرض اساسی مدل¬های پورتفولیو در تفاوت¬های قدرت و وابستگی موجود بین خریداران و فروشندگان باشد. تاکنون، از اینکه این مفاهیم چگونه بر تصمیم به انتخاب یک استراتژی خرید خاص تأثیر می¬گذارد اطلاعات اندکی به دست آمده است. در این تحقیق که از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی - پیمایشی می باشد، «قدرت نسبی» و «قدرت کل» برای استراتژی های خرید مبتنی بر پورتفولیو کرالجیک، به وسیله داده¬های یک بررسی جامع میان کارشناسان خرید (مطالعه موردی: صنایع ساختمان، نساجی و پزشکی – دارویی) با استفاده از طرح اندازه گیری تکراری در نرم افزار اس پی اس اس، به صورت تجربی به شکل مقداری درآمده است تا بتوان به ارتباط قدرت با انتخاب استراتژی مناسب در هر ربع از پورتفولیو پی برد. بر اساس داده¬های این بررسی همه فرضیات مربوط به توازن قدرت که با هر یک از استراتژی های خرید درون ربع¬ها (1-1 تا 9-1) در ارتباط هستند، تأیید شدند، به استثنای فرضیه 1-1. این یعنی، وقتی یک رابطه استراتژیک حفظ می¬شود (سناریوی 1)، و فرد بر اساس ادبیات موجود انتظار وجود یک وضعیت توازن قدرت را دارد، شاهد تسلط فروشنده هستیم. همه فرضیات مربوط به جایگاه¬های قدرت نسبی استراتژی های مختلف درون هر ربع (1-2 تا 9-2) و میزان وابستگی کل (1-3 تا 9-3) مورد تأیید قرار گرفتند. واژگان کلیدی استراتژی های خرید، قدرت و وابستگی، ماتریس پورتفولیو خرید کرالجیک
حمیدرضا حاجعلی یعقوب رشنوادی
در دهه های گذشته بازارگرایی واکنش گرا بعنوان بهترین راه حل برای بقاء شرکت ها در بازار کسب کار شناخته شده بود.ولی با رشد سریع عوامل محیطی مانند ، فن آوری های نوین و رشد انتظارات مشتریان برپیچیدگی محیط افزوده شده است .در این شرایط مدیران برای داشتن موفقیت بیشتر در مدیریت سازمان لازم است جلوتر از تحولات بازار وانتظارات مشتریان فعالیت نمایند.دراین شرایط مفهوم بازارگرایی پیش فعال ظهور پیدا می کند. دراین پژوهش باتوجه به این واقعیت که مفهوم بازارگرایی پیش فعال تا به امروز توسط هیچ پژوهشگر علمی کشور شناخته نشده واین پژوهش اولین مطالعه دانشگاهی برروی شناخت این استراتژی می باشد ،لذا تمام ادبیات موضوع بصورت اولین بار از منابع موثق بین المللی جمع آوری شده ودر ادامه مدلی ارائه گردید که عملکرد کسب کار را مبتنی بر بازارگرایی پیش فعال مورد مطالعه قرار دهد. دراین مدل دو استراتژی تمایز و رهبری هزینه بعنوان عوامل تأثیر گذار بر بازارگرایی پیش فعال معرفی شده بودند ،که فرض تأثیر استراتژی رهبری هزینه پذیرفته نشد.همچنین فرضیات تأثیر بازارگرایی پیش فعال و نو آوری در عملکرد بر عملکرد کسب کار نیز پذیرفته نشد.ولی تاثیر بازارگرایی پیش فعال بر نوآوری در عملکرد پذیرفته گردید.این بررسی ازنظر هدف کاربردی است ولی به لحاظ روش توصیفی پیمایشی می باشد. و از نظر گرداوری از مدارک کتابخانه ای استفاده شده وبعداز تنظیم پرسشنامه ،داده های جمع آوری شده توسط مدل تحلیل مسیر و تحلیل عاملی تائیدی زیر مجموعه معادلات ساختاری مورد تحلیل و بررسی قرارگرفت .در نهایت تاثیر بازارگرایی پیش فعال بر عملکرد کسب کار بخش خصوصی ِصنعت ساختمان شهر تهران پذیرفته نشد.
عبداله زندی یعقوب رشنوادی
برنامه ریزی توسعه ظرفیت بخش کلیدی تصمیم گیری در سطح استراتژیک را تشکیل می دهد و از مهمترین مسایل تصمیم گیری در صنعت برق می باشد. با توجه به ماهیت عدم قطعیت در تصمیم گیری های بلندمدت و وجود تغییرات سریع و پیچیده در سیستم های قدرت، برنامه ریزی بدون در نظر گرفتن عدم قطعیت و تحول همگام با محیط از همان ابتدا از اعتبار ساقط است. از سویی دیگر، مساله امنیت تامین تقاضای انرژی الکتریکی، توسعه پایدار، اقتصاد محیط زیست و ریسک های سرمایه-گذاری اهمیت استواری و ثبات را در برنامه ریزی توسعه ظرفیت سیستم های قدرت دو چندان می نماید. لذا مدیران و برنامه-ریزان با دو چالش مهم انعطاف پذیری راهبردی و سازگاری، و ثبات و استواری در این حوزه روبه رو هستند. انعطاف پذیری راهبردی بدون استواری، با خود خطر فقدان تمرکز و درماندگی در خلق ظرفیت و توانایی را به همراه دارد، در حالی که استواری بدون انعطاف پذیری راهبردی می تواند به ایستایی و مرگ بیانجامد. این پژوهش قصد دارد ضمن مروری بر مفاهیم برنامه ریزی سناریو و استواری، ساختار جدیدی را برای برنامه ریزی سناریو استوار در توسعه ظرفیت سیستم های قدرت توسعه دهد. ساختار پیشنهادی از دو مرحله اصلی تشکیل می شود که شامل: مرحله ایجاد سناریو و مرحله انتخاب استراتژی استوار می باشد. در مرحله نخست، سناریوهایی فازی برای عدم قطعیت تقاضا با توجه به نگرش خبرگان و با استفاده از سیستم استنتاج عصبی- فازی تطبیق پذیر ایجاد می شود. مرحله دوم استراتژی استوار را با توجه به ملاحظات زیست محیطی شناسایی می کند. در ابتدای مرحله دوم، مدل برنامه ریزی توسعه ظرفیت سیستم های قدرت ارائه و سپس همتای استوار آن از طریق ترکیب برنامه ریزی بازه ای و برنامه ریزی فازی در ساختار بهینه سازی استوار توسعه داده می شود. با استفاده از این روش ها، کار کردن با سناریوهای فازی و داده های بازه ای ممکن خواهد شد. مورد مطالعه در این پژوهش بر برنامه ریزی توسعه ظرفیت نیروگاه های وزارت نیرو در افق 1404 تمرکز دارد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که برنامه ریزی سناریو استوار پیشنهادی، روشی مناسب برای مدیریت متوازن انعطاف پذیری راهبردی و استواری می باشد. استفاده از این روش در برنامه ریزی توسعه ظرفیت سیستم های قدرت به خوبی بیانگر این توانایی است. همچنین، یافته های تحقیق بیانگر آن است که استفاده از سیستم های استنتاج عصبی-فازی تطبیق پذیر مبتنی بر نگرش خبرگان به عنوان منطق سناریویی، قادر به ارایه سناریوهای فازی از تقاضا می باشد. این سناریوها می توانند حجم بیشتری از اطلاعات را نسبت به سناریوهای قطعی در خود جای دهند. به علاوه، نتایج بدست آمده به وضوح نشان می دهد که روش بهینه-سازی استوار فازی با پارامترهای بازه ای روشی مناسب برای کمک به تصمیم گیرندگان در ارزیابی های کمی تبادلات میان استواری و اقتصاد سیستم می باشد. همچنین، مدل توسعه یافته، توانایی کار کردن با سناریوهای فازی و پارامترهای بازه ای را دارد.
علیرضا آقایی یعقوب رشنوادی
هدف اصلی این پژوهش ارائه مدلی عمومی برای سنجش همراستایی استراتژیک در یک سازمان می باشد. همراستایی یا تناسب استراتژیک از منظرهای مختلفی در ادبیات موضوع مورد بررسی و پژوهش قرار گرفته است. این پژوهش در صدد بوده است تا با انطباق عناصر اساسی سازمان با یکدیگر به نوعی انسجام در سازمان دست یابد. در این پژوهش ابتدا مروری بر ادبیات موضوع و پژوهشهای مرتبط با همراستایی استراتژیک انجام گرفت. عناصر مختلفی در سازمان مانند استراتژی، ساختار، محیط، تکنولوژی، سبک مدیریت، فرهنگ، سیستمهای پاداش و ... توسط پژوهشگران پیشین برای بررسی همراستایی در نظر گرفته شده اما این پژوهش سه عنصر استراتژی، فرهنگ و تکنولوژی را بعنوان عناصر درون سازمانی و قابل تصرف و تغییر و عنصر بیرون سازمانی محیط را بعنوان عامل غیر قابل تغییر برای ایجاد همراستایی استراتژیک مد نظر قرار داده است. در حقیقت محیط سازمان بعنوان نقطه مرجع شروع فرایند ایجاد همراستایی استراتژیک در نظر گرفته شده است. ابتدا با توجه به پژوهشهای صورت گرفته در این راستا مدلی ابتدایی برای همراستایی استراتژیک استخراج شد. این مدل روابط میان عناصر مذکور را تا جایی که در پژوهشهای پیشین در خصوص آن اجماع وجود داشت، تبیین کرد. سپس با جمع آوری نظرات خبرگان استراتژی کشور تلاش کردیم تا به تایید و تکمیل این مدل ابتدایی بپردازیم. در این مرحله، پرسشنامه میان خبرگان استراتژی کشور توزیع شد و در نهایت با مقایسه نتایج با آنچه در ادبیات موضوع وجود داشت به ارائه مدل نهایی همراستایی استراتژیک پرداختیم. این مدل در واقع از یک سو میزان همراستایی استراتژیک یک سازمان را می سنجد و از سوی دیگر راهکار برای حرکت به سمت حالت ایده آل همراستایی بدست می دهد. در نهایت مدل پیشنهادی در گروه مالی پاسارگاد مورد آزمایش قرار گرفت و نتایج آن بعنوان مطالعه موردی این پژوهش ارائه گردید.
علی حسن ابادی یعقوب رشنوادی
موفقیت در یک کسب و کار مستقیماً مربوط است به توانایی ان در فروش محصولات ، و این مهم اشکار است که هیچ تغییر وتحولی برای یک کسب و کار صورت نمیگیرد تازمانی که محصولی فروخته شود . در حقیقت این تحقیق در مورد مشخصات یک نیروی فروش ماهر بحث مینماید که در بازار خرده فروشی مشغول فعالیت می باشد .
سعید جلوداریان بیدگلی فتاح شریف زاده
در این پژوهش تاثیر کنترل استراتژیک بر عملکرد سازمان های دولتی می سنجیم. مدل تحقیق، به صورت ترکیب از مدل های کنترل استراتژیک شری یوگ و استین من (1987) و استونر (1983) می باشد. جامعه نمونه به صورت تمام شمار از بین مدیران ارشد سازمان انتخاب شدند و اطلاعات پژوهش، از 32 پرسشنامه ی محقق ساخته و یک مصاحبه نیمه ساختاریافته ی محقق ساخته، جمع آوری گردید.
محسن روستاپور یعقوب رشنوادی
عوامل اثر گذار بر خرید اینترنتی تعیین شده که به سه گروه کلی عوامل بیرونی، جمعیت شناختی و ماهیت کالا تقسیم می شود و در گام بعدی با استفاده از روش توزیع پرسشنامه و به کمک معادلات ساختاری میزان اثرگذاری هر یک از عوامل مشخص شده است.
مسلم نوری یعقوب رشنوادی
چکیده در تمامی کشورهای دنیا تامین مسکن و اقتصاد منبعث از آن که به اقتصاد مسکن معروف است از اهمیت به سزایی برخوردار می باشد. یکی از عواملی که در این زمینه ظهور و بروز داشته و دارد ارائه تسهیلات خرید مسکن برای اقشار مختلف جامعه است. فارغ از اینکه بازارهای مالی مرتبط با مسکن به دلیل تقاضای بالا و اهمیت آن نزد مردم ، از جذابیت بالایی برخوردار است ، این موضوع از جنبه مشتریان نیز دارای اهمیت به سزایی است و این تحقیق بدنبال تحلیل رفتار مصرف کننده در قبال تغییرات شرایط وامهای اعطایی است، به طور کلی هدف از انجام این تحقیق پاسخ به این سوال است که آیا تسهیلات خرید مسکن از دیگاه متقاضی بر رونق بازار مسکن تاثیر دارد؟ و در صورت مثبت بودن پاسخ کدامیک از مولفه های تسهیلات بانکی خرید مسکن دیگاه متقاضی بر رونق بازار مسکن تاثیر بیشتری دارد؟ و نتیجه بیانگر آنست که از دیدگاه متقاضی خرید مسکن، ویژگیهای تسهیلات مسکن بر تعداد و قیمت معاملات مسکن(رونق بازار مسکن) تاثیر مستقیم دارد و از میان مولفه های تسهیلات خرید مسکن، نرخ و مبلغ تسهیلات خرید بیشترین تاثیر را دارد.
عاطفه رضامند چالشتری سید امیر رضا ابطحی
صنعت بیمه در پیشرفت اقتصادی کشور نقش موثری دارد. هر چه رقابت بین عاملان بیمه بهبود دهنده باشد، پیشرفت و رشد اقتصادی کشور بیشتر خواهد بود. در بازار بیمه پیروزی یا شکست در رقابت، به نحوه تعیین استراتژی بستگی دارد. به همین دلیل در این تحقیق به مدل سازی بازار بیمه با هدف افزایش سهم بازار به کمک نظریه بازی ها پرداخته شده است. در فرآیند تحقیق رقابت سه شرکت بیمه خصوصی پارسیان، ملت و کارآفرین با هدف حداکثر سازی سه معیار پرتفو، درآمد و سود مورد بررسی قرار گرفته است. مدل بازی معرفی شده که یک بازی همکارانه است، روی این سه شرکت بیمه خصوصی به کار گرفته شده است و نتیجه حاصل نشان دهنده راه حل پارتویی است که رضایت هر سه شرکت تامین شده است و به تعادل رسیدیم.