نام پژوهشگر: نفیسه کوهستانی نژاد

دینداری و تجربه شادی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده علوم اجتماعی 1389
  نفیسه کوهستانی نژاد   محمدسعید ذکایی

شادی یکی از هیجانات درونی آدمی است که در زندگی او نقش مهمی دارد به علاوه اینکه می تواند به عنوان نیروی محرک و مولد اجتماع نیز در پیشرفت یک جامعه نقش بسزایی را ایفا کند. می توان چگونه شاد شدن و چگونه شادی کردن یکی از دغدغه های همیشگی بسیاری از افراد و بسیاری از دولتها بوده است.متاسفانه گاه در جامعه امروزی ما بنابه تعبیرهای غلط و بدون استدلال، تفکر شادی مطرود شده و علی رغم آنکه در فرهنگ دینی ما شادی و نشاط از آموزه های محکم و انکارناپذیر است برخی به غلط اندوه و گوشه نشینی را جایگزین شادی و نشاط نموده اند و این تصور در اذهان بسیاری شکل گرفته که دین اسلام با شادی مخالف بوده و مانع آن است. بنابراین از یک سو اهمیت شادی و نشاط در زندگی هر فرد و هرجامعه ای مطرح است و از سوی دیگر این مسئله وجود دارد که در یک جامعه ای که دینی محسوب می شود؛ شادی در زندگی افراد این جامعه چگونه معنا و تجربه می شود.مسلما رفتار هر فردی متاثر از عقاید، باورها و طرز نگرش او به زندگی می باشد و این هاست که شیوه رفتار و کردار و به طور کلی سبک زمدگی هر فردی را شکل می دهد. دین به عنوان یک نظام معنایی بر روی تمایلات و ترجیحات هر فردی اثر ویژه ای دارد لذا شادی و تجربه آن نیز از باورهای دینی شخص می تواند تاثیر بگیرد. در این پژوهش که در بین دانشجویان علوم اجتماعی دانشگاه تهران انجام شده؛ تاثیر باورها و التزامات مذهبی بر فهم و تجربه شادی در زندگی روزمره مورد بررسی قرار گرفته است.به عبارت دیگر به این مسئله پرداخته شده که چه نسبتی بین نوع و سبک دینداری فرد با شادبودن، نحوه شادی کردن و عوامل شادی آفرین برای هر شخص می توان برقرار کرد. بنابراین ماهیت مسئله تحقیق یعنی از یک سو حوزه دینداری و از سوی دیگر فهم و تجربه شادی هردو از مسائلی هستند که شناسایی آنها احتیاج به دستیابی به تجارب ذهنی و عملی افراد مورد تحقیق دارد لذا از روش تحلیل محتوای کیفی و برای گرداوری داده ها از تکنیک مصاحبه عمیق مسئله محور استفاده شده است. باتوجه به یافته های پژوهش می توان گفت با درنظر گرفتن ابعاد مختلف شناختی و عاطفی برای شادی، دین و شادی در رابطه مثبتی با یکدیگر قرار دارند به این معنا که دین می تواند بویژه در بعد شناختی که عموما به ارزیابی کلی از زندگی برمی گردد، تاثیر مثبت گذاشته و شادی آفرین باشد به علاوه میزان و چگونگی اعتقاد عملی و نظری به دین، در کمیت و کیفیت این رابطه تاثیر می گذارد. این تاثیر به دو شکل ایجابی و سلبی می باشد که هرچقدر معنای دین برای افراد عمیقتر بوده و مقش آن در زندگی روزمره بیشتر باشد؛ دین نه تنها مشخص کننده حدود است بعلاوه فی نفسه عامل شادی بخش می باشد. به همین ترتیب به هر میزان دین نقش حداقلی در زندگی ایفا نماید، تاثیر ایجابی آن کمتر گشته و صرفا خطوط قرمز را در تجربه و ابراز شادی معین می کند.