نام پژوهشگر: خدیجه ربیعی
خدیجه ربیعی حسن صالح نژاد
هدف مدیریت وجه نقد آن است که با محدود کردن سطوح وجه نقد در شرکت، ثروت سهامداران را حداکثر کند. وجه نقد باید در سطحی نگهداری شود که بین هزینه نگهداری وجه نقد وهزینه وجه نقد ناکافی تعادل برقرار شود. مانده وجه نقد اضافی، وجه نقدی مازاد بر آن مبالغی است که برای پروژه های با ارزش فعلی خالص مثبت لازم است. این وجوه از این حیث دارای اهمیت هستند که به شرکت اجازه می دهند تا فرصت هایی را جستجو کند که ارزش سهامدار را افزایش می دهد. با توجه به تیوری تضا منافع بین مدیران و مالکان ممکن است برخی مدیران وادار شوند جریانهای نقد اضافی را در پروژه های با ارزش فعلی خالص منفی سرمایه گذاری تا در کوتاه مدت برخی از منافع شخصی خود را تامین نمایند. در نتیجه، مدیران به جای ا»که این وجوه را به سهامداران بپردازند، آن ها را هدر داده اند. در این تحقیق، نگهداشت وجه نقد اضافی در 109 شرکت پذیرفته شده در بازر بورس اوراق بهادار تهران در طول سالهای 1383 تا 1388 از طریق ارایه یک مدل مفهومی اندازه گیری شده است. همچنین تاثیر وجوه نقد اضافی بر بازده سهام شرکتهای مذکور و در نتیجه ثروت سهامداران و تاثیر پایداری یا ناپایداری وجوه نقد اضافی بر رابطه فوق بررسی شد. بر اساس نتایج، وجه نقد اضافی در شرکتهای نمونه آماری مورد مطالعه، تأثیری منفی بر بازده سهام و به تبع آن ثروت سهامداران داشته است. همچنین، یافته ها نشان می دهند که وجود الگوی پایدار یا ناپایدار در نگهداری وجه نقد اضافی، اطلاعاتی نامربوط تلقی می شود و این عامل تاثیر معنی داری بر بازده شرکتها نداشته است. بعبارت دیگر، وجوه نقد اضافی در هر دور، تاثیرات منفی خود را تنها در همان دوره بر جای می گذارد و این تاثیرات به دوره های آتی منتقل نمی شود.