نام پژوهشگر: محمد هادی احمدی
محمد هادی احمدی محمد دبیرمقدم
چکیده رساله حاضر گفتمان مورد استفاده توسط استادان آموزش زبان انگلیسی را در محیط کلاسی بررسی می کند. در این رساله مبنای تحلیل رویکرد نظری دستور نقش گرای نظام مند هلیدی قرار گرفته است. از آنجایی که گفتمان استاد در کلاس درس نقش بسزایی در یادگیری مطالب درسی توسط زبان آموزان دارد، یافتن معیاری برای تحلیل هایی از این دست ضروری می نماید. هدف اصلی این پایان نامه ارائه الگویی است که بتواند معیار سنجش گفتمان استادان مختلف قرار بگیرد. الگوی مورد اشاره خود مقاصد مختلفی را در آموزش زبان دنبال می کند. مقاصدی از قبیل دستیابی به گفتمان مناسب برای آموزش زبان و گفتمان مناسب برای مراحل مختلف تدریس ( ترغیب، تدریس، تمرین و بازخورد). در نهایت با تحلیل رخدادهای کلاسی و واکنش های شاگردان تأثیر گفتمان های مختلف بر انگیزه و یادگیری شاگردان بررسی می شود. روش مورد استفاده در این پایان نامه روش تحلیل محتوا می باشد. بدین صورت که داده های گردآوری شده از کلاس های مختلف از نظر فرانقش بینافردی بررسی و توصیف شده و سپس نمودارهای مرتبط با هر کلاس ارائه شده است. در هر نمودار مراحل مختلف تدریس و میزان استفاده از وجوه مختلف مشخص شده اند. در مرحله آخر، نمودارها تفسیر شده و براساس این تفسیرها تحلیل نهایی رخدادهای کلاسی صورت پذیرفته است. نتایج نهایی بدست آمده در این پژوهش موید این واقعیت است که رابطه معناداری بین مرحله آموزش و گفتمان مورد استفاده توسط استاد وجود دارد. وجود چنین رابطه ای این فرضیه را تأیید می کند که گفتمان مورد استفاده در مراحل مختلف تدریس را می توان با استفاده از دستور نقش گرای نظام مند هلیدی دسته بندی کرد. یافته های این تحقیق را می توان در چهار قسمت به صورت زیر دسته بندی کرد. ? بین گفتمان استادان مختلف و مراحل مختلف شباهت هایی وجود دارد که در نتیجه می توان ادعا کرد، مراحل مختلف آموزش زبان گفتمان های مختلف آموزشی را می طلبد. ? برخی از استادان به طور آگاهانه گفتمان خود را با هدف مورد نظر در هر مرحله از آموزش تطبیق می دهند تا نتیجه مطلوب تری از تدریس خود بگیرند. ? استادانی در کاهش زمان اختصاص یافته به گفتمان معلم موفق تر بوده اند که در مرحله ترغیب و بازخورد از وجوه استفهامی بیشتر استفاده کرده اند. ? بالا بودن استفاده از وجوه خبری در مراحل مختلف آموزش رابطه مستقیمی با استاد محور بودن کلاس دارد. کلیدواژه ها: آموزش زبان، تحلیل گفتمان، تحلیل گفتمان کلاسی، تحلیل گفتمان استاد، دستور نقش گرای نظام مند هلیدی، فرانقش بینافردی.
محمد هادی احمدی جلیل الله فاروقی
جنسیت یکی از مسائل بحث برانگیز اجتماعی است که از لحاظ نقش و رفتار همواره تفاوتی شگرفی میان مردم جوامع ایجاد کرده است؛ تفاوت هایی که جامعه از هر فرد به خاطر جنسیتش از او انتظار دارد. شاخه های گوناگونی از علم به پژوهش و تحقیق درباره ی جنسیت پرداخته است؛ از آن میان می توان به مطالعات ترجمه اشاره کرد که عمدتاً به بازنمایی تأثیر افکار فمینیستی در فرایند و ترجمه ی آثار پرداخته است. با وجود این، مطالعات ترجمه به پژوهش در خصوص الگوهای واژگانی و دستوری ای که مترجمان زن و مرد ناآگاهانه به گزینش آنها رغبت دارند، تمایلی نداشته و این جنبه ی مهم آثار ترجمه شده را نادیده گرفته است. از این رو، پژوهش حاضر سعی دارد تا شباهت ها و تفاوت های میان مترجمان زن و مرد را در ترجمه اثری ادبی که ایدئولوژی آن استادانه در پس نقاب شخصیت ها و طرح داستان پنهان است، نشان دهد. این تحقیق همچنین تلاش دارد تأثیر فرم متن مبدأ را بر گزینش های واژگانی و دستوری مترجمان زن و مرد در صورت آگاهی آنان از شأن تحکم آمیز متن مبدأ بررسی کند. در این راستا، پرسشنامه ای براساس نسخه ای تعدیل یافته از چارچوب تحلیلی پیشنهادی فرحزاد برای انجام تحلیل انتقادی گفتمان طراحی شده است تا گرایش ها و تأثیرات مذکور مورد مطالعه قرار گیرد. همه ی سوالات این پرسشنامه از موارد گفتمان مدار یافت شده در رمان غرور و تعصب اثر جین آستین انتخاب شده است. جمعیت تحقیق شامل 40 دانشجو و دانش آموخته گرایش های مختلف مجموعه زبان انگلیسی در دو گروه الف و ب می باشند که هر کدام مشتمل بر 20 دختر و 20 پسر است. پیش از توزیع پرسش نامه ها، ذهنیت خاصی به اعضای گروه ب داده شد تا مشخص شود آیا گزینشهای آنان متأثر از فرم متن مبدأ خواهد بود یا خیر. نتایج به دست آمده نشان می دهد که تفاوت هایی کیفی و کمی در گزینش های مختلف واژگانی و دستوری این دو گروه وجود دارد. علاوه بر آن، ثابت می شود که هم زنان و هم مردان، گرایش به انتخاب گزینه هایی دارند که با فرم متن مبدأ همسان هستند اما تمایل مردان به این نوع گزینه ها نسبت به زنان بیشتر است.