نام پژوهشگر: ابراهیم کاظم نژنداصل

بررسی صنعت سفالگری شهر یزد در دوره اسلامی بر اساس داده های حاصل از باستان شناسی شهری یزد
پایان نامه دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1388
  ابراهیم کاظم نژنداصل   حمیده چوبک

چکیده : یزد نگین کویر با پیشینه ای کهن، به استناد متون ریشه در تاریخ این سرزمین دارد. شهر یزد یکی از غنی ترین مجموعه های پویای معماری می باشد که از سده های پنجم تا دوران معاصر می توان توالی هنر و معماری را به خوبی در آن مشاهده کرد. اوج شکوفایی و تعالی این شهر را در دوران حکام آل مظفر به خوبی دیده می شود؛ بناهای رفیع و بی بدیل که هر کدام از جنبه های زیباشناختی و فن شناسی دارای سخن فراوان می باشند. در این پایان نامه سعی گردیده با تکیه بر یافته های باستان شناختی که در محدوده بافت تاریخی شهر یزد برای اولین بار از سال 84 آغاز و در حال انجام است سفال دوره اسلامی را به عنوان یکی از داده های اساسی این پژوهش معرفی گردد. بدلیل فقر مطالعات پژوهشی و عدم دسترسی به منابع، در این خصوص کمتر سخن به میان آمده ولی یافته های باستان شناسی در این حوزه این نوید را گواهی می نماید که هنر و صنعت سفال و سفال گری آن همانند معماری این حوزه از شکوفایی و رونق خاصی برخوردار بوده است. بناهای دوره ایلخانی ( آل مظفر ) یزد، در مبحث سازه ای و بخصوص تزئینات آنها از جمله شاهکارهای معماری محسوب می گردند و تزئینات انجام شده در فضای داخلی از منحصر به فرد ترین نقاشی های موجود است، به جرات می توان گفت که هنر سفالگری یزد نیز از این قافله عقب نبوده است. پژوهش های میدانی باستان شناسی بافت تاریخی شهر یزد علاوه بر امکان دستیابی به مواد فرهنگی ادوار مختلف شهر یزد امکان لایه نگاری فرهنگی را فراهم آورده و تطبیق داده ها با فضاهای موجود در بافت تاریخی حقایق ناگفته زیادی را آشکار کرده است. آنگونه که اشاره شد در خصوص صنعت سفال و سفالگری حوزه فرهنگی یزد بجز چند مورد سفال که در منابع داخلی و خارجی به این حوزه منتصب است اطلاع زیادی در دست نیست و یافتن جوابی مناسب در این خصوص یکی از اهداف فعالیت های باستان شناسی در این حوزه است. در میان یافته ها، سفال ادوار اسلامی به عنوان بیشترین داده فرهنگی از تنوع زیادی برخوردار است. سفال این دوره علاوه بر آن که از لحاظ فرم دارای تنوع می باشد سفالگر در تزئینات و نقوش آن از هیچ کوششی دریغ ننموده است. این امر به حدی است که انتخاب آنها برای مطالعه مشکل است وتاکنون تنوع نقوش روی سفال به این حد از یک منطقه گزارش نگردیده است. این سفال ها در 2 گروه اصلی : 1 ـ سفال های ساده بدون لعاب 2 ـ سفال های لعابدار سفال های ساده بدست آمده بیش از نیمی از یافته ها را تشکیل می دهد و این بدین معنی است، که استفاده روزمره از آن در زندگی و نیز در دسترس و ارزان بودن آن بر شمرد. با توجه به سادگی بیشتر این گونه سفال ها و نزدیکی و شباهت آنها به همدیگر جز در موارد معدود نمی توان در تاریخگذاری ها و مطالعات از آنها استفاده نمود. در پاره ای موارد این گونه سفال ها دارای تزئیناتی بر روی بدنه بیرونی می باشند. مهمترین گونه سفال که بیشتر مورد توجه قرار می گیرد سفال لعابدار می باشد. چرا که این گونه سفال با توجه به تکنیک ساخت آن معرف دوره های مختلف می باشد که با طبقه بندی های صورت گرفته بصورت تقریبی می توان حضور دوره های تاریخی را در یک منطقه مورد بررسی قرار داد. با توجه به این که در میان یافته ها و مواد فرهنگی شواهد کارگاه سفالگری از جمله جوش کوره و سه پایه سفالگری و... بدست می آمد این نکته را قوت بخشید که در سده هفتم و هشتم هجری کارگاه های سفالگری در این محل حضور داشته که به تولید سفال می پرداخته و نوع قلم سیاه آن نسبت به نمونه های دیگر مناطق از ظرافت کمتری برخوردار بوده و به نظر می رسد بدلیل کثرت نقش و فرم یک نوع سفال بومی محسوب گردیده و تائید نهایی این امر مستلزم زمان و مطالعه در این خصوص می باشد. سفالگر یزدی با الهام از طبیعت پیرامون خود در نقوش، بیشتر از نقشمایه گیاهی استفاده کرده و بخش دیگری از تزئینات سفال خود را به نقوش هندسی اختصاص داده است. چنانکه در بالا هم اشاره شد فقر مطالعاتی در حوزه اسلامی بخصوص سفال اظهار نظر در مورد این که تا چه حد می تواند تقلیدی باشد می بایست منتظر نتایج مطالعات جدیدی در سایر نقاط بود. به استناد آمار، یافته های ما که حاصل نتایج کاوش در 31 گمانه می باشد و بخش عمده ای از آنها شامل ضایعات و وازده کوره است این نتیجه را می رساند که یزد در دوره اسلامی و بخصوص آل مظفر (ایلخانی) یکی از بزرگ ترین تولید کنندگان سفال از نوع قلم سیاه، سفال شاخص این دوره بوده است.