هدف از پژوهش حاضر، بررسی و شناسایی موانع اجرای موفقیت آمیز استراتژی های کسب و کار در شرکت های صنایع غذایی استان فارس می باشد. تحقیق حاضر، نوعی تحقیق آمیخته می باشد که هم روش تحقیق کمی و هم روش کیفی را در بر می گیرد. در بخش کیفی از روش تحقیق «گروه کانونی» و در بخش کمی از روش تحقیق توصیفی و استنباطی استفاده شده است. در بخش استنباطی آزمون رتبه بندی فریدمن، تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی مورد استفاده قرار گرفته است. در پژوهش حاضر، جامعه آماری را کلیه مدیران ارشد، مدیران میانی، مدیران عملیاتی، کارشناس ارشد و کارشناسان، و مشاورین و نخبگان شرکت های صنایع غذایی استان فارس را تشکیل داده است و تعداد آنها برابر با 205 نفر می باشد. جهت گرد آوری داده ها در این تحقیق هم از مصاحبه های نیم ساختار یافته (گروه کانونی) و هم از ابزار پرسش نامه محقق ساخته استفاده شده است. نتایج حاصل از انجام تحلیل عاملی اکتشافی بر روی سئوالات پژوهش موجب شناسایی پنج عامل (سازه) موانع مربوط به پی آمدهای برنامه ریزی، موانع سازمانی، موانع مدیریتی، موانع فردی (کارکنان) و موانع محیطی گردید. نتایج حاصل از بررسی میزان وضع موجود ابعاد موانع اجرای موفقیت آمیز استراتژی های کسب و کار در شرکت های صنایع غذایی استان فارس نشان داد که میزان نقش موانع مربوط به پی آمدهای برنامه ریزی در مقیاس صفر تا 100 برابر با 09/68%، موانع سازمانی 48/65%، موانع مدیریتی40/60%، موانع فردی 04/72% و موانع محیطی 99/63% می باشد که نشان از نقشی بالاتر از متوسط دارد. علاوه بر این انجام آزمون فریدمن برای رتبه بندی نقش این ابعاد نیز بیانگر این است که ترتیب هر یک از ابعاد از بیشترین نقش به کمترین به این صورت است: موانع فردی، موانع مربوط به پی آمدهای برنامه ریزی، موانع سازمانی، موانع محیطی و موانع مدیریتی. علاوه بر موانع پنجگانه مورد بررسی، نقش هر یک از مولفه های مربوط به هر یک از ابعاد مورد سنجش و رتبه بندی قرار گرفته است. در نهایت در تحقیق حاضر، مدل نهایی موانع اجرای موفقیت آمیز استراتژی های کسب و کار در شرکت های صنایع غذایی استان فارس مورد اعتبار یابی و طراحی و تدوین قرار گرفته و شرکت های مورد مطالعه و سایر شرکت ها می توانند از آن به عنوان الگویی در جهت شناسایی میزان نقش موانع اجرای استراتژی های کسب و کار بهره گیرند.