نام پژوهشگر: فاطمه نظارت
فاطمه نظارت اصغر محمود آبادی
در میان کتب نوشته شده ی دوران ساسانی، مهمترین کتابی که منعکس کننده ی تاریخ ملی ایرانیان می باشد، کتابی است که در پهلوی خوذای نامک یا ختای نامک نام داشته و تاریخ ملی ایران باستان را از آغاز آفرینش تا دوران یزدگرد سوم به صورت مجموعه ای از قصص و روایات و داستان های ملی و مذهبی و حقایق تاریخی دربرمی گرفته است. تدوین اولیه ی این کتاب در دوران خسرو اول (531- 579 م) صورت پذیرفت و سپس در روزگار خسرو دوم (590- 628 م) نگارش کامل تر آن انجام گرفت و پس از آن در زمان یزدگرد سوم توسط دهقان دانشور صورت نهایی آن تدوین گردید. در این رابطه به نظر می رسد که وقایع دوران خسرو دوم تا یزدگرد سوم نیز پس از سقوط شاهنشاهی ساسانی توسط موبدان به آن افزوده شده است. با گذر از عصر ساسانی و ورود به دوران اسلامی خدای نامه نیز با نام سیرالملوک از کانال ترجمه وارد دوران اسلامی شد. این انتقال ابتدا توسط گروهی از مترجمان متون پهلوی به عربی که در رأس آن ها ابن المقفع قرار داشت، صورت پذیرفت. پس از ابن المقفع نیز مترجمان دیگری به ترجمه یا تألیف خدای نامه دست زدند. پس از این دوران در روزگار سامانیان که روزگار حیات ادبی و زبان فارسی بود، بار دیگر خدای نامه با ترجمه به زبان فارسی در قالب شاهنامه ها حیات دیگری یافت. که نمونه ی کامل این کار در شاهکار فردوسی بزرگ که نام شاهنامه را منحصر به خود کرد، بازنمایانده شد. در قرن سوم هجری مورخان اسلامی با اساس قرار دادن این اثر به تدوین تواریخ عمومی دست زدند چون یعقوبی طبری، مسعودی و دینوری. متأسفانه امروزه هم متن اصلی خدای نامه و هم تمام ترجمه های آن، چه به صورت عربی و فارسی از میان رفته است و تنها شاهنامه ای که از دستبرد زمان در امان مانده، شاهنامه ی فردوسی ادیب بزرگ طوس می باشد. رساله ی پیش رو بر این است که ضمن بازنمایی آثار متعدد خدای نامه و تأثیر آن بر تاریخ نویسی مسلمین اهمیت تاریخ ایران را در نزد مورخان اسلامی مورد توجه قرار داده و به نقش تأثیر گذار تاریخ ایرانیان در الگو پذیری تواریخ عمومی مسلمانان پرداخته و در عین حال نگرش های متفاوت خدای نامه را به تاریخ ساسانیان مورد بررسی و تحلیل قرار دهد.