نام پژوهشگر: روح الله شیخ زاده
روح الله شیخ زاده علی امیدی
مسئله افغانستان از نگاه امنیتی، پیچیدگیهای منحصر به فردی دارد که حاصل از مسائل مختلف میباشد. تنوع قومی، پراکندگی جمعیتی، حتی خارج از مرزهای سیاسی این کشور، پیشینه تعارض و مناقشات با همسایگان و تاثر از اندیشه های مختلف در اسلام سیاسی از جمله مسائلی است که بستر بروز ناامنی و ایجاد درگیری داخلی و منطقه ای را فراهم کرده است. ریشه بروز چالش امنیتی امروزه در دیالکتیک تاریخی میان جریانهای اجتماعی می باشد. جامعه و دولت هر کدام به عنوان نمایندگان دو جریان سنت و نوگرایی در افغانستان در سالهای گذشته، نتوانسته اند به جمع بندی مشترک هویتی رسیده و از این رو همواره سعی در حفظ موجودیت خویش به قیمت محو دیگری بوده اند. نبرد امروزه طالبان و دولت تازه، برآیند کشمکشهای سنت و نوگرایی در دهه های گذشته میباشد. طالبان با حفظ ساختار سنتی- قومی، بازتولیدی دیگر از پشتونیسم میباشد و آموزه هایی همچون دیوبندیسم، سلفیت و وهابیت، نیروی پیشرویی به آن بخشیده است که خواهان هژمونی مجدد قومی در عرصه سیاسی افغانستان هستند. با وجود ساختار سنتی جامعه و موانع دولت در دستیابی به گفتمان ملی در چنین جامعه چند قومیتی، دستیابی به این هدف را نمیتوان دور از انتظار دانست. در مطالعات امنیت سنتی، غالباً به بررسی مسائل به طور جامع نمیپردازند و به نقش ساختار اجتماعی در بروز مسائل امنیتی کمتر اشاره شده است. رویکرد سنتی امنیت غالباً دولت محور و مبتنی بر بعد نظامی ناشی از فضای جنگ های جهانی اول و دوم و جنگ سرد میباشد. لیکن، رویکردهای جدید امنیتی سعی در توسعه مفهوم امنیت در سایر ابعاد، از جمله اقتصادی و اجتماعی ، داشته است. این مسئله، سبب شده است تا گشایش تازه ای در مطالعه مسائل جدید امنیتی در کشوری همچون افغانستان پدید آید. مکتب امنیتی کپنهاگ، از جمله رویکردهای نوین امنیتی است که از طریق آن و با تکیه بر مسائلی همچون امنیت موسع و کنش زبانی، میتوان به مطالعه وضعیت امنیتی جامعه افغانستان پرداخت. فرضیه پژوهش بر این است که عوامل فرهنگی و قومی افغانستان و نیز کشورهای همسایه آن درتطویل بحران امنیتی نقش منفی داشته اند. به علت همپوشانی مرزهای اجتماعی افغانستان با جوامع همسایه، و وجود نیروهای تنش زا در آن سوی مرزها، دولت به تنهایی قادر به دستیابی به امنیت نمیباشد. این امر در مورد کشورهای همسایه که همانند افغانستان دارای جوامعی متکثر می باشند نیز، صدق می کند. از این رو، مکتب کپنهاگ توصیه به استفاده از راهکارهای منطقه ای مینماید. در این راهکار، افغانستان و محیط جغرافیایی پیرامونی اش که از لحاظ امنیتی دارای دغدغه های مشابهی میباشد، در یک مجموعه امنیتی قرار میگیرد. تعریف چنین مدل امنیتی، دستورکاری را برای سازمانهای امنیتی داخلی و منطقه ای ارائه خواهد داد که در هماهنگی با یکدیگر، توانایی آنها را در غلبه بر چالشهای امنیتی بالا خواهد برد. نوع مطالعه در این پژوهش توصیفی- تحلیلی است که با استفاده از منابع کتابخانه ای و اینترنتی صورت گرفته است.