نام پژوهشگر: فریبرز فلاحی

رقابت ایران و ترکیه در قفقاز
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی 1390
  فریبرز فلاحی   اصغر جعفری ولدانی

فروپاشی شوروی یکی از ژرفترین تحولات ژئویلتیکی بود که در واپسین دهه قرن بیستم حادث شد . این تحول نه تنها موجبات سقوط نظام دو قطبی و پایان جنگ سرد را فراهم ساخت ، بلکه باعث شد تا از ویرانه ها امپراتوری پیشین شمار قابل توجهی دولت های نو بنیاد سربرآورند که برخی از آنها در تاریخ گذشته خویش هرگز طعم استقلال را در مقام یک دولت های به مفهوم جدید آن نچشیده بودند . تأسیس دولتهای تازه استقلال یافته در حوزه های پیرامونی اتحاد شوروی سابق هم محیط منطقه و بین المللی که در آن ظهور یافتند را متحول نمود و هم دستور کارهای جدیدی را فرا روی جامعه بین المللی نهاد . با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی ، قدرتهای بزرگ و مهم منطقه و جهان برای پر کردن این خلأ قدرت به تکاپو افتاده و درصد اعمال نفوذ در کشورهای مزبور بر آمدند . امروزه دیگر نمی توان مباحث استراتژیک را صرفاً در قالب رقابت دو ابر قدرت خلاصه نمود و بحرانهای منطقه ای و جهانی را معمول رقابت دو ابر قدرت دانست و همچنین دیگر نمی توان مارکسیسم را به عنوان ایدئولوژی جاری و سوسیالیسم را گزینه ای قابل ملاحظه برای حل مسائل و مشکلات اجتماعی ، اقتصادی و سیاسی کشورهای انقلابی دانست . بدین دلیل که آثار و تحولات ناشی از فرو پاشی اردوگاه شرق آنچنان وسیع و گسترده است که از حد تغییرات سیاسی حکومتها و دولتها گذشته و به مبنای فکری و نظری رسیده است . بر همین اساس نظر به مجاورت جغرافیایی جمهوری اسلامی ایران با حوزه جنوبی شوروی سابق می توان اذعان نمود که ظهور قفقاز به عنوان یک منطقه ژئوپلتیک متمایز و مهم در عرصه سیاست جهانی تأثیرات ژرف و تعیین کننده ای برای محیط سیاسی و مناسبات منطقه ای و جهانی ایران به ارمغان آورده است . فروپاشی شوروی وتکوین حوزه ژئوپلتیک منطقه قفقاز علاوه بر ایجاد فرصتهای فراوان در ابعاد مختلف امنیتی ، سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی برای ایران با چالش های عمده ای نیز همراه بوده است . تلاش گسترده قدرتهای مختلف و بین المللی برای کسب نفوذ در قفقاز یکی از پیامدهای منفی است که از نقطه نظر منافع ملی و ملاحظات امنیتی ایران تحولی مطلوب و خوشایند تلقی نمی شود . چرا که این امر در وحله نخست مقدار معتنابهی از منابع و امکانات کشور را در رقابت ها مصروف می سازد . و در مرتبه بعدی به واسطه مداخله قدرتهای خارجی در مناقشات داخلی و بین دولتی در منطقه و جانبداری آنها از گروههای رقیب و متخاصم شرایط مساعدی جهت شروع ، تداوم و تشدید بی ثباتی ها مهیا می کند . علاوه بر آن مطابق اصل کمیابی می توان استدلال نمود که هر اندازه نفوذ سیاسی و فعالیت اقتصادی سایر قدرتها در منطقه توسعه یابد . دامنه فرصتهای ایران برای بهره برداری از موقعیت ها و امکانات موجود کاهش می یابد . در همین راستا تلاش های گسترده و پیگیر ترکیه به منظور بسط دامنه نفوذ همه جانبه خود در قفقاز که از همان روزهای واپسین حیات امپراتوری شوروی سابق آغاز شده و از حمایت غرب برخوردار گردیده همواره تردیدها و نگرانی های ایران را نسبت به اهداف و علایق آن کشور در منطقه برانگیخته است . بنابراین اعتقاد محققین مسایل قفقاز . ایران و ترکیه جز و جدی ترین رقبایی هستند که متقابلاً فعالیتهای یکدیگر را در منطقه به طور مستمر زیر نظر دارند . برخی سعی نموده اند تا مناسبات رقابت آمیز ترکیه و ایران را در قفقاز به صورت یک بازی حاصل جمع جبری صفر ترسیم کنند . این پژوهش با توجه به موقعیت و جایگاه دو کشور ایران و ترکیه و همچنین با اذعان به ظرفیت های بالقوه منطقه قفقاز ، روابط این دو کشور را در این منطقه دارای ویژگیهای ژئوپلتیک و ژئواکونومیک ارزنده ، مورد بررسی قرار داده و عوامل تأثیر گذار بر این روابط را به بوته مطالعه کشانده است . بدون شک ، ظرفیت های عمده و توانایی های بالقوه کشورهای قفقاز ، مخصوصاً در زمینه انرژی و نفت و گاز کشورهای مهم منطقه ، از جمله ایران و ترکیه را تحریک نموده و آنها را به سمت رقابتی تمام عیار کشانده است . حضور قدرتهای فرا منطقه ای همانند ایالات متحده آمریکا ، اسرائیل ، چین و هندوستان کمک شایانی به پیچیده تر نمودن اوضاع منطقه کرده و روابط دو کشور ایران و ترکیه را نیز به وضعیتی ویژه سوق داده است .