نام پژوهشگر: سهیلا رضایی
سهیلا رضایی احمدعلی محمدپور
باتوجه به ارزش اقتصادی بسیار بالای شترمرغ، برای ارتقای هرچه بیشتر صنعت پرورش این حیوان و افزایش بهره وری ، داشتن اطلاعات کافی در زمینه های مختلف علمی از جمله شناخت دقیق ساختارهای بافتی ارگان های بدن این حیوان ضروری به نظر می رسد. جهت این تحقیق تعداد 12 عدد تخم شترمرغ نطفه دار سالم از مزرعه پرورش شترمرغ توس در مشهد در سنین 22، 26، 30و 36 روزگی جنینی و سه قطعه جوجه یک روزه تهیه و به آزمایشگاه بافت شناسی منتقل گردید. بعد از اطمینان از سلامتی آنها تخم ها را شکسته و جنین را از داخل تخم خارج و با آب شستشو داده شد. سپس سر پرنده را جدا نموده و چشم آن بطور کامل از بافت های اطراف جدا گردید و جهت بررسی بافت شناسی مقاطعی در جهت طولی و عرضی از کل چشم گرفته شد و مقاطع توسط هماتوکسیلین ائوزین و ماسون تری کروم رنگ آمیزی گردید. سپس در سنین مختلف لایه های مختلف چشم مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج نشان دادکه در 22 روزگی جنینی هر سه لایه اصلی چشم ( فیبروزی، عروقی و عصبی) تشکیل شده است. در صلبیه علاوه بر بافت همبند مزانشیمی غضروف شفاف هم مشاهده گردید. با افزایش سن در سنین بالاتر قطر این غضروف افزایش یافته بود و بصورت بند بند در اطراف چشم مشاهده گردید در قسمت قدامی صلبیه در محل اتصال آن به قرنیه بافت استخوانی وجود دارد که این بافت در شترمرغ در سن 30 روزگی و بالاتر مشاهده گردید در این سن قرنیه از بافت پوششی نازکی تشکیل شده بود که بافت آن از نوع سنگفرشی غیر کراتینه و چند لایه بنظر می رسید. تعداد لایه ها ی بافت پوششی حداکثر 2 تا 3 لایه بنظر می رسید که با افزایش سن بر تعداد لایه های آن افزوده گردید. زوائد مژگانی در همان سنین اولیه مشاهده شدند بطوری که در این سن زوائد کوتاهتر و حاوی عروق خونی کمتری بودند و در سنین بالاتر اندازه آنها بلندتر و بر میزان عروق خونی آنها افزوده شده بود. عنبیه ، جسم مژگانی وزوائد مژگانی در سن 30 روزگی نسبت به سنین 22 و 26 روزگی جنینی تکامل بیشتری یافته بود . در عنبیه اپیتلیوم خلفی آن که از سلول های ملانوسیت تشکیل شده است بوضوح مشاهده گردید. در سن 22 روزگی مرز بین لایه ها ی شبکیه بخوبی مشخص نبود و طبقات مشبک داخلی و خارجی بخوبی نمایان نبود با افزایش جزئیات، لایه های شبکیه بهتر مشاهده گردید و بر تراکم سلول های عصبی افزوده گردید. سلول های عصبی در ابتدا بصورت پراکنده و نامنظم در لایه های دانه دار داخلی و خارجی قرار داشتند و در سنین 30 ، 36 بر تراکم و نظم این لایه افزوده گردید و در سن 36 روزگی جنینی و جوجه یک روزه لایه های تشکیل دهنده شبکیه بخوبی قابل تفکیک بودند.
سهیلا رضایی علی اکبر زینتی زاده
حذف همزمان کربن و نیتروژن دریک بیوراکتور تاثیر بسزایی در کم کردن حجم راکتور و مصرف انرژی دارد. در این مطالعه، یک بیوراکتور جدید بستر لجن بی هوازی – هوازی – آنوکسیک با جریان رو به بالا تحت خوراک دهی پیوسته (uaaasb) که به وسیله اولتراسوند تقویت شده است جهت حذف کربن و مواد مغذی (n&p) از یک فاضلاب صنایع شیر (mpw) با موفقیت راهبری شده است. به منظور ارزیابی اثر تابش اولتراسوند، بیوراکتور uaaasb به دو طریق راهبری شد (با اختلاط مکانیکی و با تابش امواج اولتراسوند). هر دو بیورآکتور در شرایط آزمایشی مشابه عمل کردند و عملکرد آنها در تصفیه mpw مقایسه شد. به منظور تعیین حداکثر ظرفیت سیستم برای حذف n و p، مقادیر اضافی فسفر برای تعدیل cod:n:p تا حدود 100:18:5 اضافه شد. بر اساس نتایج بدست آمده uaaasb تقویت شده با اولتراسوند در حذف همزمان cnp از فاضلاب صنایع شیر نسبت به uaaasb با اختلاط مکانیکی عملکرد بهتری نشان داد. به عنوان نتیجه می توان گفت، هر دو سیستم در حذف scod عملکرد مشابه داشتند ،76/83% و 11/70% به ترتیب جهت حذف tn و tp در uaaasb تقویت شده با اولتراسوند بدست آمد در حالی که در سیستم با اختلاط مکانیکی بیشترین حذف tn و tp به ترتیب 87/57% و 47/57% بدست آمد. با استفاده ازنرم افزار rsm نتایج این مطالعه مدل سازی شد و آزمایش ها مدل پیشنهادی را تایید کردند. با توجه به مدل پیشنهادی، شرایط بهینه برای حذف scod ، tn و tp بیشتر از 90 و 50 و 50 درصد، و svi کمتر از 90 میلی لیتر بر گرم در غلظت توده زیستی (mlss) 5000-4000 میلی گرم بر لیتر و 12 تا 15 ساعت از hrt، و مدهوادهی 5/1 در بیوراکتور uaaasb تقویت شده با امواج اولتراسوند بدست آمد. با توجه به نتایج به دست آمده، تابش اولتراسوند با فرکانس بالا (7/1 مگاهرتز) می توانند کارایی سیستم در حذف scod، tn و tp را افزایش دهد و همچنین باعث کاهش کدورت خروجی وکاهش ارتفاع لجن در بیورآکتورشود. تستهای میکروبی nob) و (aob نتایج حذف tn را تایید می کند.
سهیلا رضایی زهرا رفیعی
در بخش اول این پژوهش، مونومر n،?n- (پیروملیتول) بیس – l- آلانین دی¬کربوکسیلیک اسید سنتز و شناسایی گردید و سپس پلی¬(آمید-ایمید)ها بر پایه این مونومر با دی¬آمین¬های مختلف سنتز شد. در بخش دوم، مونومر دی¬آمین به نام 1،4- بیس (4- آمینو فنوکسی) تریپتیسین (aphty) در چهار مرحله با شروع از آنتراسن سنتز و به¬وسیله روش¬های طیف سنجی ft-ir، ?h-nmr، ??c-nmr و آنالیز عنصری شناسایی شد و سپس پلی¬(آمید-ایمید) کایرال بر پایه دی¬اسید کایرال n،?n- (4،?4- پیروملیتول) بیس- s- والین دی کربوکسیلیک اسید و دی¬آمین (aphty) سنتز گردید. در بخش سوم نانوکامپوزیت پلی (آمید-ایمید) حاوی نانوذرات ?-fe2o3ازروش تابش فراصوت تهیه شدند. به منظور جلوگیری از تجمع نانوذرات ?-fe2o3 درون شبکه¬های پلیمر سطح آن با معرف کوپل کننده¬ی ?-آمینوپروپیل تری اتوکسی سیلان (kh550) اصلاح شد. ساختار و ویژگی¬های مونومر و همچنین ساختار، ویژگی فیزیکی، پایداری حرارتی، حلالیت، گرانروی ذاتی، مقدار و بیشینه جذب طول موج پلی¬(آمید-ایمید)¬ها به وسیله¬ی ft-ir، xrd، 1h-nmr، tga، ea و uv-vis شناسایی شدند و تشکیل نانوکامپوزیت به¬وسیله آنالیز هایft-ir، xrd، temو tga تائید شد.