نام پژوهشگر: غلامعباس قنبریان
مرضیه قدسی منصور مصداقی
ملکرد یک چشم انداز بستگی به حفظ و استفاده از آب، خاک و مواد غذایی (که مجموعاً منبع نامیده می شوند) در درون اکوسیستم دارد. لکه های اکولوژیک مناطقی در چشم انداز هستند که باعث تجمع منابع می شوند. در این تحقیق ویژگیهای ساختاری و عملکردی لکه های اکولوژیک در طول دو فصل بهار (مرطوب) و تابستان (خشک) و تحت دو مدیریت چرایی (مرجع و تحت چرا)، توسط روش تجزیه و تحلیل عملکرد چشم انداز lfa مورد بررسی قرار گرفت. منطقه مورد مطالعه واقع در مراتع نیمه استپی پارک ملی گلستان (قرق دشت کالپوش و مناطق اطراف آن) با ارتفاع 1000متر از سطح دریا و بارندگی متوسط 220 میلیمتر است. نمونه گیری با کاربرد تجزیه و تحلیل عملکرد چشم انداز (lfa) در دو منطقه مرجع و تحت چرا و دو فصل بهار و تابستان انجام شد. خصوصیات ساختاری شامل طول و عرض لکه ها، تعداد آنها و متوسط طول فضای بین لکه ای بر روی ترانسکتهایی در مناطق مرجع و تحت چرا با شیب و جهت مشابه در فصل بهار ( اردیبهشت ماه) تعیین گردید. 11 شاخص ارزیابی سطح خاک در لکه های مختلف امتیازدهی شدند. ترانسکتها توسط gps و پیکه های فلزی رنگی نشانه گذاری و در فصل تابستان مجدداً ویژگیهای فوق در طول ترانسکتهای ثابت اندازه گیری گردید. نتایج نشان داد که شدت چرا باعث تخریب ساختار، کاهش ابعاد و کاهش ویژگیهای عملکردی لکه های اکولوژیک در منطقه تحت چرا شده است. عملکرد اکوسیستم مرتعی تحت چرای شدید کاهش یافته بود. ابعاد و ویژگی های عملکردی لکه های اکولوژیک در طول زمان تفاوت معنی داری را نشان ندادند و خشکی کوتاه مدت فصلی بر ساختار و عملکرد لکه ها تأثیری نداشت. عملکرد اکوسیستم مرتعی نیز در طول زمان تفاوت معنی داری نداشت.
وحیده رجبی نوفاب غلامعباس قنبریان
تغییر اقلیم و افزایش گرمای جهانی که ناشی از افزایش غلظت گازهای گلخانه ای می باشد، یکی از چالش های مهم در بحث توسعه پایدار است. ترسیب کربن در زیست توده گیاهی و خاک ، ساده ترین و به لحاظ اقتصادی عملی ترین راهکار ممکن جهت کاهش کربن اتمسفری است. در این تحقیق، برای بررسی و مقایسه ترسیب کربن در دو گیاه مثمر و غیر مثمر، مو و بادام کوهی ایستگاه حسین آباد فارس در جنوب غربی شیراز تعیین گردید. نمونه برداری از کل زیست توده دو گیاه (برگ، تنه، ساقه، ریشه)، لاشبرگ و همچنین خاک ( سه عمق 15-0، 30-15، 50-30) سانتیمتری انجام گردید. برای نمونه برداری خاک، از گودال های پای درختچه ها و فضای مابین درختچه ها برداشت انجام شد. نتایج بیانگر آن بودند که کربن گودال های پای درختچه ها بیشتر از فضای مابین درختچه ها است. نتایج نشان دادند مقدار کربن آلی ترسیب شده در خاک تحت درختچه های بادام کوهی و مو به ترتیب 1/354و 4/271 تن در هکتار است. بر اساس نتایج بدست آمده قابلیت توان ترسیب کربن توسط مو 55/30 کیلوگرم در هکتار و توسط بادام کوهی 88/5 کیلوگرم در هکتار در سال برآورد گردید. با توجه به اینکه استان فارس دارای مساحت 73316 هکتار مو کاری است، قابلیت 8/2239803 کیلوگرم ترسیب سالانه کربن را داراست. نتایج رگرسیون گام به گام نشان داد، هدایت الکتریکی از مهمترین عوامل خاکی تاًثیر گذار بر میزان کربن آلی خاک در درختچه بادام است در حالی که در مو اسیدیته از جمله فاکتورهای مهم تاًثیر گذار بر میزان ترسیب کربن است. با توجه به نتایج این تحقیق، ضروری به نظر می رسد اقدامات لازم در جهت افزایش پتانسیل ترسیب کربن در عرصه های مختلف کشور انجام گیرد تا قدمی در راستای کاهش غلظت کربن در جو (هواسپهر) به منظور کاهش تغییر اقلیم برداشته شود.
آرش طیب سیدرسید فلاح شمس
برای ارزیابی پوشش گیاهی، با توجه به هدفهای مورد مطالعه و امکانات موجود، روشهای گوناگونی ابداع شده است. در این زمینه معرفی روشی مناسب که بتواند حجم عملیات صحرایی، هزینه ها و قضاوت های کارشناسی را کاهش داده و در عین حال دارای دقت کافی باشد، دارای اهمیت ویژه ای است. در این مطالعه امکان استفاده از روش عکسبرداری رقومی به منظور برآورد فاکتورهای پوشش سطح خاک بررسی شد. دو جامعه گیاهی شامل جامعه گیاهی علفزار- بوتهزار و جامعه بوتهزار در استان فارس انتخاب شد. پوشش خاک سطحی با سه روش برآورد مستقیم، برآورد صفحهای و برآورد به روش طبقهبندی رقومی تصویر بوسیله نرمافزار envi نسخه 4.3 در کوادرات های 1 متر مربعی به تعداد 30 عدد برای هر جامعه گیاهی انجام گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها با آزمون anova و مقایسه میانگین ها با استفاده از آزمون lsd در نرم افزار spss نسخه 15.0 انجام شد. نتایج نشان داد که در برآورد ویژگی های خاک سطحی شامل پوشش تاجی، لاشبرگ، سنگ و سنگریزه و خاک لخت، بین 3 روش، تفاوت معنیداری در سطح 5 درصد وجود ندارد. نتایج این مطالعه تفاوت معنیدار بین زمان نمونهگیری در مرحله صحرایی و ستادی بین 3 روش را نشان داد (05/0p<). به طور کلی به دلیل دقت مناسب، صرفه جویی در زمان و کاهش هزینه ها میتوان از روش عکسبرداری رقومی زمینی به عنوان روشی سریع، دقیق و جایگزین روش های سنتی جهت مطالعه پوشش گیاهی و خاک سطحی مراتع خشک و نیمه-خشک استفاده نمود
زهرا یزدان پناه جهرمی حسین صادقی
با توجه به ضرورت مهار پدیده جهانی بیابان زایی و اهمیت توسعهی پوشش گیاهی در برنامههای اصلاح و احیاء مناطق خشک و بیابانی، شناخت سرشت و نیازهای بوم شناسی گونه های بومی مقاوم به خشکی و دارای کاربردهای چند منظوره نظیر ارزش حفاظت خاک، تامین خوراک دام، تولید فرآورده های دارویی و توانمند جهت ترسیب کربن، بسیار حائز اهمیت است. این پژوهش کاربردی به منظور بررسی ویژگیهای بومشناختی گونهی گیاهی ریش پهن boiss.platychaeteaucheri و شناسایی مهمترین عوامل محیطی موثر بر استقرار آن انجام گرفت. متغیرهای اقلیمی شامل میانگین بارندگی سالانه، تعداد روزهای بارانی، میانگین رطوبت نسبی سالانه، میانگین ماهانه دما، میانگین حداقل و حداکثر دما، حداقل و حداکثر دمای مطلق، متوسط دما، میزان تبخیر، ساعات آفتابی و روزهای یخبندان، همچنین ویژگی های فیزیکی و شیمیایی خاک شامل سیلت، شن، رس، اسیدیته، شوری، نیتروژن، فسفر، کربن آلی و در نهایت ویژگی های زیست سنجی گیاه شامل درصد پوشش تاجی، تراکم و فراوانی در چهار سایت ناحیه رویشی خلیج و عمانی شامل لار، لامرد، داراب و جهرم مورد بررسی قرار گرفت. گروه بندی داده های اقلیمی از طریق عملیات خوشه بندی در نرم افزارminitab نسخه0/15و رابطه همبستگی درصد تاج پوشش گیاهی با عوامل محیطی به روش cca و به کمک نرم افزارpc-ordنسخه 0/4 انجام شد. نتایج نشان داد که از لحاظ شباهت اقلیمی، سایت جهرم و داراب در یک خوشه و سایت لار و لامرد در خوشه دیگر قرار می گیرند. بین درصد سیلت، شن، رس و اسیدیته در سایت-های چهارگانه اختلاف معنی داری در سطح پنج درصد وجود داشت. از بین عوامل اقلیمی میانگین رطوبت، حداقل دما، حداقل دمای مطلق سالیانه و حداکثر دمای مطلق سالیانه، از بین عوامل خاکی درصد سیلت، نیتروژن و کربن آلی و از بین عوامل پستی و بلندی درصد شیب بیشترین اثر را در استقرار گونه مورد مطالعه داشته اند. در نهایت، نقشهی پتانسیل رویشگاه گونه با استفاده از نرم افزارarc gis نسخه 3/9 در سطح استان فارس تهیه شد. واژه های کلیدی: platychaeteaucheri، متغیرهای محیطی، مدل سازی بوم شناسی، مراتع خشک و بیابانی، استان فارس.
محمد دلاویز حسین صادقی
تنش خشکی به عنوان مهمترین تنش غیرزنده زمانی در گیاه اتفاق می افتد که آب مورد نیاز در مرحله ای از رشد یا تمام دوره رشدی به طور کامل فراهم نشود. آزمایش حاضر به منظور بررسی تاثیر دوره خشکی و بازیابی پس از آن بر تغییرات رشدی و بیوشیمیایی سه گونه آتریپلکس اجرا گردید. این آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با شش تکرار انجام شد. فاکتور اول گونه های آتریپلکس شامل a. lentiformis، a. leucoclada و a. canescense و فاکتور دوم رژیم های مختلف آبیاری شامل آبیاری در حد 100%ظرفیت مزرعه (شاهد)، آبیاری در حد 75% ظرفیت مزرعه (تنش ملایم)، 50% ظرفیت مزرعه (تنش شدید) و بدون هیچ گونه آبیاری بود. نتایج نشان داد که تنش خشکی ملایم و شدید موجب کاهش معنی داری در رشد هر سه گونه شد و تنش بدون آبیاری موجب از بین رفتن گونه های a. leucoclada و canescens a.شد. بازیابی توانست بخشی از این افت را در هر سه گونه به ویژه در گونه lentiformis a. جبران کند، به طوری که در این گونه تفاوت معنی داری بین رشد بوته ها در تیمار شاهد و 75% مزرعه وجود نداشت. درصد رطوبت بافت در تیمارهای شاهد، 75 و 50% ظرفیت مزرعه تفاوت معنی داری نداشت. در گونه lentiformis a. بدون آبیاری افت بسیار زیادی در درصد رطوبت ایجاد کرد، ولی بازیابی بخش بسیار زیادی از این رطوبت را جبران کرد. تیمارهای خشکی 75 و 50% ظرفیت مزرعه موجب افزایش معنی دار فعالیت آنزیم های کاتالاز، پراکسیداز و سوپراکسید دیسموتاز شد، اما تیمار بدون آبیاری موجب کاهش قابل توجه در گونه a. lentiformis شد. گونه lentiformis a. دارای بیشترین فعالیت از هر چهار آنزیم بود. وزن خشک ارتباط مستقیم و معنی داری با وزن تر، درصد رطوبت و آنزیم های آنتی اکسیدان داشت. به طورکلی؛ تنش خشکی بسته به شدت تنش موجب کاهش رشد و افزایش آنزیم های آنتی اکسیدان در هر سه گونه شد؛ که بازیابی، بسته به گونه و شدت تنش، توانست بخشی از این افت را جبران کند. گونه a. lentiformis، احتمالا به دلیل دارا بودن مقادیر بالاتری از فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدان، دارای مقاومت بیشتر و توان بازیابی بالاتری بود.
زهرا محسنی غلامعباس قنبریان
یکی از مسائل اساسی در حفاظت از محیط زیست، توجه به تنوع زیستی است. هدف اصلی از حفظ تنوع زیستی نیز نگهداری بیش ترین تعداد ممکن از گونه های بومی یک ناحیه است. در این راستا، شناخت فاکتورهای محیطی و انسانی و تعیین اثر آن ها بر تنوع زیستی حائز اهمیت فراوانی است. در این پژوهش به منظور بررسی ارتباط بین عوامل محیطی و انسانی با تنوع و غنای گونه ای در مراتع نیمه خشک شمال استان فارس، 5 منطقه مورد مطالعه در دو شهرستان آباده و خرم بید انتخاب شد. برای بررسی اثر عوامل انسانی، دو منطقه قرق مورد مطالعه با مناطق چرا شده مجاور که از نظر شرایط محیطی یکسان، اما از نظر شرایط مدیریتی متفاوت بودند مورد مقایسه قرار گرفتند. برای بررسی اثر عوامل محیطی مناطقی که دارای شرایط مدیریتی یکسان بوده، اما از نظر شرایط محیطی (خاک، اقلیم و فیزیوگرافی) متفاوت بودند، مورد مقایسه قرار گرفتند. نمونه برداری از گیاه شامل تعیین تراکم پایه های گیاهی به روش تصادفی-سیستماتیک انجام شد. سپس شاخص های تنوع و غنای گونه ای بدست آمدند. نمونه برداری از خاک در دو عمق 15-0 و 30-15 سانتیمتر انجام شد. اطلاعات اقلیمی، ارتفاع و موقعیت جغرافیایی مناطق مورد مطالعه تهیه شد. نتایج نشان داد که بین سایت های مورد مطالعه از نظر برخی از خصوصیات خاک (ماده آلی، وزن مخصوص ظاهری، شوری، اسیدیته و درصد سیلت و رس) و اقلیم (بارندگی، درجه حرارت و تبخیر) و ارتفاع از سطح دریا، در سطح 5% تفاوت معنی داری وجود دارد. همچنین شاخص های تنوع و غنای گونه ای با اسیدیته، ماده آلی، درصد سیلت و رس و رطوبت وزنی دارای همبستگی معنی دار است. شاخص های تنوع و غنای گونه ای با ارتفاع از سطح دریا، بارندگی، درجه حرارت و تبخیر دارای همبستگی معنی دار است. نتایج حاصل از بررسی اثر چرای دام نشان داد که چرای دام در حد متوسط منجر به بهبود وضعیت پوشش گیاهی مرتع شده است. در شرایط قرق طولانی مدت برخی از گونه های منطقه به دلایلی از بین رفته و منجر به کاهش تنوع و غنا در مراتع قرق شده است.
اسماء جعفری غلامعباس قنبریان
پدیده خشکی بعنوان ویژگی بارز دو سوم مساحت ایران و گسترش بیابان یکی از چالش های جدی در جهان و از جمله کشور ایران محسوب می شود. لذا برای کنترل این پدیده ها و احیاء مناطق بیابانی بایستی ضمن شناخت ویژگی های گونه های مقاوم از روابط بوم شناسی حاکم بر این مناطق استفاده نمود. در شرایط دشوار مناطق خشک و نیمه خشک، خرد زیستگاه مناسبی در زیر تاج پوشش گیاهان پرستار ایجاد می شود که علاوه بر تامین رطوبت و دمای مناسب، شرایط خاک را به صورت ایجاد جزایر حاصلخیز جهت استقرار و رشد سایر گیاهان فراهم می آورد. این تحقیق به منظور بررسی اثر کُنار بر ویژگی های خرد اقلیم و خاک زیر سایه انداز در کُنار زارهای جنوب فارس انجام گرفت. برای نمونه برداری پارامترهای خاک بصورت تصادفی 9 درخت کُنار با سایه انداز بزرگ، متوسط و کوچک انتخاب و با حفر گودال، نمونه خاک از عمق 0-15 و 15-30 سانتی متری در سه شعاع آن انجام گرفت. برای نمونه برداری پارامترهای اقلیمی 20 درخت با سایه انداز بزرگ به صورت تصادفی انتخاب و اندازه گیری ها انجام شد. برای نمونه برداری پارامترهای گیاهی از هر طبقه سایه انداز به صورت تصادفی 6 درخت کُنار انتخاب و همه پارامترهای اندازه گیری شده در زیراشکوب با فضای بینابینی مقایسه شدند. تحلیل نتایج با نرم افزارهای spss ver.19، excel، past و tal انجام گرفت. نتایج حاکی از تغییر خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک، شرایط میکروکلیمایی و پارامترهای اندازه گیری شده گیاهی در سایه انداز کُنار بود و اختلاف بین سایه انداز و فضای بینابین در پارامترهای خاک (ماده آلی، کربن آلی، سیلت، شن، رطوبت و هدایت الکتریکی)، پارامترهای میکروکلیمایی (دمای لحظه ای، درصد رطوبت هوا، ماکزیمم و مینیمم دمای شبانه روز) و پارامترهای گیاهی (تاج پوشش، تولید و شاخص تنوع گیاهان علفی) از نظر آماری در سطح 1% معنی دار بود. به طور کلی سایه انداز کُنار باعث افزایش کربن آلی، ماده آلی، شن، رطوبت و هدایت الکتریکی خاک، افزایش درصد رطوبت هوا و مینیمم دمای شبانه روز و همچنین افزایش تاج پوشش، تولید و تنوع گیاهان علفی منطقه شده است. لذا پیشنهاد می شود در مناطقی که کُنار از گیاهان بومی آن محسوب می شود به منظور کنترل پدیده بیابان زایی و استقرار اولیه سایر گونه های حساس از این گونه گیاهی چند منظوره و همیشه سبز استفاده شود.
علیرضا عزیزی علی مراد حسنلی
بر اساس گزارش های موجود بیشترین علت گرم شدن کره زمین و تغییرات اقلیمی ناشی از آن تأثیر گازهای گلخانهای به خصوص دیاکسیدکربن میباشد. ترسیب کربن در خاک و زیستتوده گیاهی به عنوان سادهترین گزینه و از نظر اقتصادی عملیترین راهکار ممکن برای کاهش غلظت دیاکسیدکربن اتمسفری است. گیاه نیشکر با دارا بودن چرخه فتوسنتزی چهار کربنه و تولید زیست توده فراوان از گیاهان زراعی اصلی استان خوزستان محسوب می شود. این مطالعه با هدف بررسی ترسیب کربن در گیاه نیشکر و خاک رویشگاه آن در پنج مرحله رشد گیاه پلنت، راتون1، راتون2، راتون3 و راتون4 در قالب طرح بلوک کامل تصادفی در 3 تکرار در مزارع شرکت کشت و صنعت امیر کبیر اهواز در سال زراعی93-1392 انجام گردید. نمونهبرداری از زیستتوده گیاه (برگ، ساقه و ریشه) و همچنین خاک در عمق 30-0 سانتیمتری انجام شد. نتایج تجزیه و تحلیل آماری نشان داد که مقدار کل ترسیب کربن خاک و جذب دیاکسیدکربن هوا به ترتیب 3/1987 و 5/7293 کیلوگرم در هکتار میباشد. همچنین مقدار کل ترسیب کربن در گیاه نیشکر و دیاکسیدکربن جذب شده از هوا (برگ، ساقه و ریشه) به ترتیب 5/1948 و 7151 کیلوگرم در هکتارمیباشد. بیشترین مقدار ترسیب کربن و دیاکسیدکربن در برگ گیاه نیشکر و کمترین مقدار در ساقه گیاه نیشکر اندازهگیری شد. نتایج همبستگی نشان داد درصد رس، میزان پتاسیم و درصد سیلت خاک به ترتیب از مهمترین اجزای تاثیرگذار بر ترسیب کربن خاک میباشند. با توجه به سطح زیر کشت گیاه نیشکر در شرکت امیر کبیر (8890 هکتار) و در نظر گرفتن 7151 کیلوگرم ترسیب دیاکسیدکربن در اندامهای گیاه نیشکر، میتوان گفت این گیاه توانایی جذب میزان 63573 تن دیاکسیدکربن در سال از اتمسفر را دارا میباشد.
ملیحه کارگر غلامعباس قنبریان
در سالهای اخیر استفاده از دوربینهای دیجیتال و نرمافزارهای پردازش تصاویر رقومی به سرعت در حال گسترش است. در این مطالعه امکان استفاده از تصاویر تهیه شده توسط پلات عکسبرداری رقومی در اندازهگیری صفات مهم پوشش گیاهی شامل تراکم، فراوانی، غنا، تنوع، شاخص سطح برگ و امکان شناسایی گونههای گیاهی بررسی و نتایج آن با روشهای سنتی و رایج مقایسه شد. سه سایت نمونهگیری در حسینآباد، باجگاه و صفاشهر در استان فارس انتخاب شد. دادههای مورد نیاز در طول 3 ترانسکت 50 متری و در سطح 30 پلات 1 متر مربعی به روش سنتی برآورد گردید. به طور همزمان تصاویر رقومی واحدهای نمونهگیری تهیه شده و ویژگیهای مهم پوشش گیاهی با استفاده از قابلیتهای نرمافزار فتوشاپ (ver.cs6 photoshop)، پست (past ver.2.17) و متلب (matlab ver.2013) برآورد و محاسبه شدند. مقایسه و تجزیه و تحلیل آماری دادهها به کمک آزمونهای t جفتی و کای اسکوایر و تحلیل رگرسیون خطی در محیط نرمافزار spss(ver.22) انجام شد. نتایج نشان داد که بین شاخصهای تراکم و تنوع زیستی محاسبه شده در هر سه منطقه در دو روش سنتی و دیجیتالی اختلاف معنیداری وجود ندارد (p?0.05). همچنین نتایج نشان داد که امکان شناسایی دقیقتر گونههای چندساله با استفاده از تصاویر رقومی بیشتر است. رابطه رگرسیون بین شاخص سطح برگ به روش پردازش تصویر و روش آزمایشگاهی در هر دو گونه کنگر (r2=0.88) و جاشیرr2=0.77) ) معنیدار بود (p?0.05). نتایج نشان داد که بین زمان محاسبه شاخصهای تراکم (به جز سایت صفاشهر) و شاخص سطح برگ به دو روش سنتی و دیجیتالی در هر سه منطقه اختلاف معنیداری وجود دارد و همواره زمان صرف شده در عملیات میدانی روش عکسبرداری رقومی کمتر است. به طور کلی، روش عکسبرداری دیجیتال در ارزیابی ویژگیهای مهم پوشش گیاهی شامل فراوانی، تراکم، تنوع و غنا، شاخص سطح برگ و شناسایی گونههای گیاهی در رویشگاههای مورد بررسی که نماینده مراتع نیمهاستپی استان فارس هستند نتایج قابل قبولی را ارائه نمود.
غلامعباس قنبریان روی.تور کینگتون
چکیده ندارد.