نام پژوهشگر: رامین زابلی
رامین زابلی مریم خلیلی جهانتیغ
چکیده: روایت بازگویی اموری است که در گذشته اتفاق افتاده و در تعبیر و تلقی تاریخی، بستری است مناسب برای گزارش واقعه که باید در آن ترتیب واقعی رویدادها رعایت گردد. با توجه به اینکه بخش قابل توجهی از سروده های مهدی اخوان ثالث (م. امید) را اشعاری تشکیل می دهد که روایت در آنها مشهود و داستان گونه بودن اینگونه اشعارملموس می باشد و با توجه به اینکه همه سروده های روایی شاعر تاکنون از دید داستان-گونگی مورد بررسی قرار نگرفته است، در این پژوهش برای پی بردن به این موضوع که داستان گویی چه جایگاهی در آثار مهدی اخوان ثالث دارد و آیا در این راه موفق بوده است یا خیر؟ با روش تحلیلی-توصیفی به بررسی آثار روایی شاعر پرداخته شده است.ذهنیت قصّه گو،نیاز زمانه،تأثیر پذیری از برخی شاعران پیش از خود مانند فردوسی و نیما و...از جمله عواملی هستند که اخوان را به سمت و سوی شعرهای روایی و داستان گونه سوق می دهد. شاعر سروده های روایی خود را که درونمایه ی اصلی آنها، درونمایه های اجتماعی و سیاسی است، در اکثر مواقع از طریق زاویه ی دید اول شخص و دانای کل و از طریق اشخاص متنوعی که برای روایت های خود خلق می کند و همینطور گفتگوهایی که به طرق مختلف میان آنها شکل می دهد به همراه توصیفات فراوان به صورت قصه و داستان بیان می کند.در سروده های روایی موفق شاعر دیگر عناصر داستانی مانند:گره افکنی، گره گشایی،کشمکش،نقطه ی اوج،هول و ولا،لحن و... قابل توجه می باشد. آنجا که شاعر عامدانه به سمت و سوی روایت و شعرهای روایی حرکت کرده است، هنر او را در سرودن شعرهای روایی و داستان گونه و قدرت او را در بکارگیری اکثر عناصر داستانی به خوبی مشاهده می کنیم. کلمات کلیدی: داستان گونگی،عناصر داستان،مهدی اخوان ثالث ،روایت،اشعار سنتی،اشعار نیمایی