نام پژوهشگر: محمدرضا رضاییان دلویی
محمدرضا رضاییان دلویی غلامرضا تجویدی
اهمیت این پژوهش در آن بود که به گفت? بسیاری از پژوهشگرانِ حوز? بازبینی ترجمه، ادبیات موجود در این زمینه به لحاظ نظری و عملی چندان قوی نیست و بخش های موجود نیز برداشت مناسبی از این مرحل? فرایند ترجمه ندارند، اگرچه اخیراً توجه به آن به صورت نظام مند افزایش یافته است. در عین حال، پژوهش های موجود از یک سو بر دگربازبینی بیشتر از خودبازبینی تأکید دارند و از دیگر سو تنها به لحاظ نظری به این موضوع می پردازند که بازبین چه نوع تغییراتی باید انجام دهد و به چه مسائلی باید توجه کند. به علاوه، می توان ادعا نمود که ماهیت بازبینی ترجمه با ماهیت ویرایش نگارش های دست اول متفاوت است، اگرچه در زمین? ترجمه نیز باید ماهیت و فرایند بازبینی را با تکیه بر جفت زبان های خاص و حتی سویگی ترجمه بررسی نمود. پیکره هایی که در اثر مقابل? ترجمه های بازبینی نشده با ترجمه های بازبینی شده و متون مبدأ حاصل شوند توجه مدرسان ترجمه و ترجمه آموزان را به مشکلات و راه حل های احتمالی حین فرایند ترجمه جلب خواهند نمود. به علاوه، ملاحظات نظری نشان می دهند که بازبین ترجمه نباید پسندهای شخصی خود را بر بازبینی اعمال کند و ضروری است تنها در صورت وجود مشکل در متن ترجمه ای به اصلاح دست زند. اما آیا این ملاحظات در عمل نیز اتفاق می افتد؟ این پژوهش بر میزان ذهینیت مبنایی و عینیت مبنایی و نیز پای بندی مترجمان به ترجم? اولیه شان نیز پرتوافشانی نمود. این پژوهش در پی یافتن پاسخ هایی به چهار پرسش زیر بود: 1. خودبازبینی ترجمه اغلب موجب ایجاد چه نوع تغییراتی در نسخ? اولیه و پیش نویس ترجمه می شود؟ 2. دگربازبینی ترجمه اغلب موجب ایجاد چه نوع تغییراتی در نسخ? اولیه و پیش نویس ترجمه می شود؟ 3. واکنش مترجمان به دگربازبینی ترجمه هایشان چگونه است؟ 4. برداشت مترجمان از بازبینی ترجمه (شامل اهمیت، بسامد، ویژگی ها، شاخص ها و محدودیت های آن) چگونه است؟ در این پژوهش کیفیِ فراورده و فرایندمحور، دو گروه شامل 40 دانشجوی نیم سال ششم و هفتم کارشناسی مترجمی زبان انگلیسی شرکت نمودند. برای گردآوری داده های پژوهش، دو ابزار شامل آزمون ترجمه و پرسش نامه تهیه و سپس داده های مورد نیاز در 4 مرحله گردآوری شد. از آنجا که پژوهش فاقد چارچوب نظری بود، برای تحلیل نتایج، پژوهشگر 3 نوع نظام طبقه بندی ایجاد نمود که عبارت بودند از: «فنون بازبینی»، «بازنمود متنی بازبینی»، و «پیامد بازبینی». بر طبق نتایج، تغییرات ایجادشده در اثر دگربازبینی تقریباً 3 برابر خودبازبینی بود. خودبازبینی بیشتر موجب ارتقاء متن مقصد به لحاظ قواعد سجاوندی و املایی زبان فارسی و دگربازبینی موجب ارتقاء آن به لحاظ معنایی شده بود. در هر دو نوع بازبینی، میزان تغییراتی که منجر به ارتقاء نحوی شد با تغییراتی که منجر به تنزل نحوی شد یکسان بود. در مجموع، تنها 20 درصد تغییرات در هر دو نوع بازبینی موجب ارتقاء کیفیت شد که نشان دهند? حجم زیاد تغییرات غیرضروری بود. در مجموع، مترجمان با 39/37% تغییرات دگربازبین ها موافق، با 34/34% مخالف و دربار? 25/28% نیز بی نظر بودند. در تحلیل پرسش نامه ها، 55% پاسخ دهندگان بیان کردند که همیشه یا اغلب خودبازبینی را به کار می برند؛ برای تمامی آنها موقعیت هایی که از دیگران بخواهند ترجمه هایشان را بازبینی کنند تا این که دیگران از آنها بخواهند این کار را انجام دهند بیشتر اتفاق افتاده بود. پاسخ دهندگان بر اهمیت خودبازبینی بیشتر از دگربازبینی اتفاق نظر داشتند. بیشتر آنها ترجمه هایشان را دو بار بازبینی می کردند و اغلب اعلام نمودند که فاصله زمانی بین ترجم? اولیه و بازبینی آن منوط به عوامل متعددی است. مهم ترین شاخص های بازبینی نیز دقت، روانی، غلط های دستوری، و علایم سجاوندی بود. پژوهش حاضر را می توان با بهره گیری از شرکت کنندگان و متون دیگر و نیز در محیط های غیرآموزشی با استفاده از پیکره های طبیعی انجام داد. تغییر سویگی ترجمه (فارسی-انگلیسی) و تأثیر این دو نوع بازبینی بر کیفیت نهایی ترجمه (به لحاظ کمی) را نیز می توان بررسی نمود. می توان بر پژوهش های نظری به لحاظ اصطلاح شناسی مفاهیم مرتبط و نیز پژوهش های فکرگویی توجه بیشتر نمود. تأثیر توانش ترجمه ای و ویژگی های شخصیتی بر بازبینی را می توان در پژوهش هایی مورد کاوش قرار داد. جایگاه فعلی بازبینی در محیط های دانشگاهی و غیر دانشگاهی نیز می تواند محور پژوهش های آینده باشد.