نام پژوهشگر: هیرش محمدی پور
هیرش محمدی پور عیسی نخعی
مدیریت عدم قطعیت یکی از چالش های اصلی مدیریت زنجیره تامین است. در مسائل دنیای واقعی اکثر پارامترها از قبیل تقاضا، عرضه، هزینه نگهداری، قیمت محصول و غیره به صورت غیردقیق و غیرقطعی می باشد. امروزه در بازارهای جهانی صنایع نمی توانند به صورت انفرادی و مستقل با رقبا رقابت کنند در حالیکه، خود آنها بخشی از یک زنجیره تامین هستند. موفقیت هر عضو از زنجیره تامین وابسته به هماهنگی و یکپارچگی اعضای زنجیره تامین می باشد. در این تحقیق، ابتدا مساله زنجیره تامینی شامل یک تولیدکننده، یک فروشنده و چندین محصول که تقاضای بازار محصولات به صورت عدم قطعی و مبهم است، بررسی و مدل تحلیلی برای آن ارائه می شود. در مساله از اعداد فازی مثلثی برای نشان دادن عدم قطعیت و ابهام در تقاضا استفاده می شود. مساله در دو حالت هماهنگ و غیرهماهنگ خرده فروش و تولید کننده بررسی و و مقایسه می شود. پس از انجام محاسبات ریاضی فازی حالت هماهنگ بین خرده فروش و تولیدکننده به عنوان سیاست بهینه زنجیره تامین برگزیده شد. در مرحله بعد مساله زنجیره تامینی با چندین محصول، چندین فروشنده، چندین تولیدکننده و چندین دوره با پارامترهای فازی بررسی می شود. برای نشان دادن عدم قطعیت و ابهام پارامترها در این حالت نیز از اعداد فازی مثلثی استفاده می شود. مدل پیشنهادی برای این حالت، یک مدل برنامه ریزی خطی مختلط عدد صحیح فازی است که برای حل باید به مدل های غیرفازی تبدیل شود. از روش وردگی و کاندس برای نافازی سازی مدل استفاده می شود. نتیجه این کار یک مدل برنامه ریزی خطی مختلط عددصحیح پارامتریک است. محقق برای نشان دادن تاثیر مدل فازی، یک مساله را با بهره گیری از نظر خبرگان و کارشناسان طراحی نمود. مساله در حالت های مختلف آلفا و در حالت قطعی حل شد و مقایسه نتایج، نشان از برتری نسبی روش فازی می دهد.